-
دو روز تا اخر سال
دوشنبه 28 اسفند 1402 07:01
امروز دو شنبه هست و چهارشنبه میشه یک فروردین البته اگه اشتباه نکنم هنوز نرفتم ببینم عید چه ساعتی هست همیشه اولین ها برام مقدس بوده اولین رو که بهار میشه فصل زیبایی که خیلی دوستش دارم امیدوارم امسال واقعن خدا کمک کنه و خودم هم یه راه خوب پیدا کنم که درامد داشته باشم درامد خوب و درست امسال نتونستم برا سال جدید لباس بخرم...
-
همه ازم پول قرض میخان
شنبه 26 اسفند 1402 20:16
از جهت علم روان شناسی اگه بخواهی بررسی کنم نمیدونم به کجا میرسم همه بیشتر دوستان من و اطرافیان من از من پول قرض میخان پیامهای دوستان که باز میکنم حداقل دو سه باری پول قرض خواستن قدیما که سرکار بودم بیشتر بود اما الان بازم هست من خیلی وقته بخاطر عمل که انجام دادم سرکار نرفتم اما اونها فکر میکنند چون من شوهر دارم به...
-
یادم میاد
شنبه 26 اسفند 1402 17:21
دو سه تا موضوع هست که وقتی یادم میاد البته قبلن الان که خیلی وقته دیگه برام مهم نیست قبلن کلی ناراحت میشدم. شده جایی باشید مثلن جایی که بدونید طرف باهاتون خوبه اما یه دفعه کامل رک بهتون بگه برو بیرون برام اتفاق افتاده مثلن خونه یکی از اقوام که باهاش خیلی دوست بودم روضه بود بعد دخترش خیلی اصرار کرد که بمونم منم ماندم...
-
ماه رمضان
پنجشنبه 24 اسفند 1402 23:35
برنامه زندکی پس از زندگی رو خیلی دوست دارم با اینکه زیاد فرصت نمیکنم کامل ببینمش اینکه بهم امید میده از جهانی که ازش بی خبر هستیم کلی جای خوشی داره برام با اینکه وقتی میری اینستا نظرات مثبت و منفی زیادی درباره ش هست و دچار تردیدم میکنه ... یه کتاب بود درباره روح و دنیای بعدی کتاب مشهوری هم هست یه جاش نوشته بود یه جای...
-
دختر خوانده
سهشنبه 22 اسفند 1402 04:37
نیلوفر شهیدی یه فیلم از خودش و دختر خوانده ش توی اینستا پست کرد چقدر عالی بود پر از حس خوب واقعن حیف اون دختر کوچولو بود که بدون سرپرست بزرگ بشه . خیلی هم هر دوشون چهره هاشون شبیه به هم هست . آرزو میکنم کنار هم خوش باشن . خدا به منم کمک کنه منم یه مادر بشم .... شب اول ماه رمضان دعا میکنم و یاد میکنم همه اموات که رو...
-
زندگی
چهارشنبه 16 اسفند 1402 07:30
بیدارم که یکی دو ساعت دیگه برم کلاس گلیم بافی اگه بخوابم دیگه نمیتونم برا دو سه ساعت دیگه بیدار بشم همسایه بغلی ای وی اف کرده اسم دکتر دندانپزشک درمانگاه هم سینا امینیان بود گفتم بنویسم یه کم بگذره بعدن ببینم کارش چطور بود .
-
خسیسی
یکشنبه 13 اسفند 1402 18:56
دیشب توی اینستا یه پیج دیدم یه آدم میرفت به بقیه میگفت کمک کنید و غذا بدهید و هر که غذا میداد یا کمکش میکرد بهش موبایل میداد و یه کلیپ قشنگ هم داشت دو تا بچه مثل ده ساله دو تا پسر رفتن یه پاکت گرفتن و غذا شون رو نصف کردن باهاش اونم به هر دو تاشون پول داد تو ذهنم گفتم یعنی اگه یکی به من بگه کمک میخوام و اینا من برخوردم...
-
حال بد
جمعه 11 اسفند 1402 03:12
رفتم وسایل گلیم بافی رو اوردم از قبل بعصی هاش رو داشتم یه کم نخ خریدم گفتم تو خونه گلیم بافی کنم بعد حداقل گلیم بافی کنم اما نتونستم ببافم یه کم بلد بودم اما چله کشی خیلی سخت بود و بد در اومد بازم یه کم بافتم دیدم درست نمیشه منم مجبور شدم رهاش کنم و شکافتم نخ ها رو الانم گریه م گرفته یعنی گریه بدون اشک خب خدا الان...
-
لایف زندگی
سهشنبه 8 اسفند 1402 22:36
اگه بخوام یه کم تحول به خودم بدهم باید چکار کنم اول باید ایراد های خودم رو پیدا کنم یک چرا من خیلی وقته کتاب نخوندم؟نه کتاب مجازی یا کتاب دیگه ای شاید امسال یه کتاب خونده باشم دو چرا خونه م رو قشنگ نمیکنم میدونم کار خونه زیاده اما من خونم رو زیبا نمیکنم سه چرا همش دنبال پولم اونم که از من فراری چهار چرا پیاده روزی...
-
برف اومد
سهشنبه 8 اسفند 1402 15:21
بالاخره شهر ماه هم برف واقعی اومد دیگه نا امید شده بودم اما برف اومد که امسال هم این زیبایی رو ببینم خیلی بین برف و بارون برف رو دوست دارم. جواب از یو ای هم منفی شد . از آزمایشگاه که جواب رو گرفتم رفتم تو کتابخونه محل تو حیاطش نشستم و همینجور الکی فکر کردم و کلی با خودم تصمیم گرفتم که ناراحت نباشم . اما ناراحت موندم و...
-
یکشنبه ترسناگ
چهارشنبه 2 اسفند 1402 00:22
یکشنبه ای که گذشت بدترین یکشنبه عمرم بود اونقدر بد احساس شکست و حال خرابی دارم که شاید یکی از تجربه های افتضاح عمرم بود با اینکه دو سه روز میگذره هنوز شوک هستم و تا یادم میاد گریه م میگیره. نمیخام کامل اینجا درباره خاطره بدم بنویسم میخام فراموش کنم اون روز رو اما من احمق رفتم با مورچه کار کنم فکر کردم مورچه اهل کارها...
-
کار مورچه
دوشنبه 30 بهمن 1402 02:09
کاش تو کار داشتی صبح ها عاشقانه ازت خدا حافظی میکردم و تو میرفتی سرکار و من خونه رو مرتب میکردم لباس ها رو می شستم غذا درست میکردم تا تو از سر کار بیایی خونه و با هم شام بخوریم و قند تو دلمون اب بشه . اما مورچه از کار خوشش نمیاد .. دوست نداره بره سرکار اوف برای من کار مورچه و سر کار ثابت رفتنش دیگه واقعن داره یه رویای...
-
اسنپ
چهارشنبه 25 بهمن 1402 00:35
امروز با دوستم سوار اسنپ شدیم یه دفعه سر اینکه ما کارتن داشتیم و با دوستم دعوا کرد و گفت ماشین برا بار نیست شما اگه میگفتی بار داری من نمیاومدم دوستم هم جوابش رو میداد اینم تقریبا سنش بالا بود قاطی کرد وسط راه جاده شهرک صنعتی بودیم از اون جاده ها که هر هزار ساعت یه ماشین رد میشه وایساد گفت پیدا بشید گفتم آقا برو من...
-
فیلم ۲
یکشنبه 22 بهمن 1402 23:10
از موقع ای یو ای خیلی کار نمیکنم یعنی کار خونه انجام نمیدم انگار چند روز اول رو باید استراحت نسبی داشت منم استراحت نسبی رو با استراحت مطلق تبدیل کردم خخخخخ دیروز دو تا فیلم دیدم .اونقدر غصه خوردم برا یکیش که زار زار گریه میکردم فیلم شخصیت مختلف داشت دو تا ش برادر دو قلو کوچیک بودن مثلن حدود ۱۲ یا ۱۱ سال که فقط یه مادر...
-
قوتبالیست ها را چگونه میشناسیم
پنجشنبه 19 بهمن 1402 12:52
مهدی قائدی رو از وقتی متاهل شد و از روی زنش ستاره میشناسم طارمی رو از دوستیش با سحر قریشی میشناسم سعید عزت اللهی رو از روی دوستی با ترلان پروانه میشناسم سردار آزمون رو از ماجرای ازدواجش با آناهیتا دختر ارایشگر تهرانی میشناسم قوچان نزاد رو هم با خواهر ساره بیات میشناسم یعنی وقتی ازدواج کرد شناختم جواد کاظمیان با اینکه...
-
قوتبال
پنجشنبه 19 بهمن 1402 00:36
به کسی بر نخوره اما حقیقت دیگه دلم نمیخواد تیم ایران تو مسابقه امروز برنده میشد وقتی بازی خوب نیست و تیم حریف خیلی حماسی تر و تکنیکی بازی میکنند چرا باید تیم ضعیف برنده میشد؟؟؟؟؟ تیم ملی هنوز تیم عابدزاده و علی دایی و ...... این ها یه طوری رفتار کردن و خودشون رو از مردم دور کردن چون همشون هم پولدار شون زاویه دیدشون...
-
توکل به خدا
سهشنبه 17 بهمن 1402 22:16
فردا باید برم برای ای یو ای الان که دارم مینویسم از دیروز که آخرین امپول رو زدم له هستم اونقدر حالم بد هست فکر کنم بخاطر عوارض امپولاش هست. خدا کنه درد نداشته باشه که من تحمل درد ندارم امپولهاش که درد نداشت یعنی من که ترسو هستم و فکر میکردم خیلی درد داره دردی احساس نمیکردم . خدایا میدونم خیلی اذیت کردم میدونم خیلی...
-
گلدونهام
شنبه 14 بهمن 1402 15:26
اونقدر از دست مورچه حرصی هستم هر که میاد خونه ما برمیداره از گلدون ها بهش یکی میده. این گلدون ها برا من هست دوست دارم گلخونه م پر گل باشه . باورم نمیشه الان شاید کمتر از ۸ تا گلدون داشته باشم. همش رو میده به این و اون رفته الوررا هام رو همش رو ساقه هاش رو کنده یه عالمه ازش ساقه کنده رحم نکرده از سه تا گلدون قشنگم رفته...
-
فرزند به دنیا نیامده ام
پنجشنبه 12 بهمن 1402 16:01
فرزندم که هنوز نیومدی تو این دنیا و اون طرف برا خودت داری می چرخی میدونی من چقدر منتظرت هستم وقتایی که ما زن و شوهر دور سفره میشینیم بعد این همه سال زندگی جای خالیت رو احساس میکنیم. دلمون میخواست تو هم بشینی کنارمون بامزه بازی دربیاری و ما تو دلمون قند آب بشه . درسته الان یه نمه اوضاعمون خرابه اما همیشه که اینطور...
-
دنیا بدهکار ۲
سهشنبه 10 بهمن 1402 01:54
دنیا بهم یه سفر دریایی بدهکار هست .دلم میخاد سوار کشتی بشم یه کشتی واقعی از اینا که تو فیلم خارجی ها نشون میدهد.اما فقط یکی دوبار قایق تو شمال سوار شدم و قایق تو پارک هم سوار شدم اما مسافرت با کشتی رویای من هست. دلم خیلی کنسرت میخاد و در کنار کنسرت خواننده های محبوبم سلنا و بیژن مرتضوی که الان دیگه دلم نیست برم چون...
-
ازدواج دوست
سهشنبه 10 بهمن 1402 01:42
خبر متاهل شدن رو بهم داد خیلی براش خوشحال شدم . حالا نه اینکه شوهر خوب یا بد باشه تو شرایط این بهترین راه نجاتش ازدواج بود ایشالا کنار هم خوش باشن سالهای سال
-
عشق و علاقه تو فامیل ما
یکشنبه 8 بهمن 1402 22:59
گفتم تا یادمه بنویسم تو فامیل خیلی ها از من خوششون نمیاومد. البته بیشتر از خانواده مون مخصوصا وقتی بچه تر بودیم خیلی مراسم ها رو نمیگفتن به ما بعد ها که یه کم بزرگتر شدیم یکی در میون میگفتند و من تا حدود راهنمایی نمیدونستم عمه م کی هست . مثلن یه فامیل داشتیم زن شیکی بود خونشون قشنگ بود ما عقد دختر و پسرش م رفتیم من...
-
تیروئید
یکشنبه 8 بهمن 1402 15:54
من تیروئید کم کار دارم پر خور نیستم اما ثپلم همیشه خدا خسته م گاهی تا ظهر میخوابم ولی باز خوابم میاد همیشه پوست صورتم خشک وحساسه میل به زندگی در من گاهی زیر صفره خیلی کم حس زندگی پیدا میکنم موهای من بیشتر روی زمین وهمه جای خونه هست تا روی سرم. موهایی هم که دارم نازک و شکننده هستن و .. وبه گفته ی دکتر هیچ گاه درمان...
-
رفتم دکتر
شنبه 7 بهمن 1402 21:59
با مورچه صبح رفتیم ازمایش دادیم برای شروع سیکل ای یو ای و بعد ویزیت دکتر شدم و توی سیکل قرار گرفتم و دارو گرفتم تقریبا دو یا سه هفته دیگه ای یو ای انجام میشه. پاهام هم اونقدر درد میکنه دلم میخواد یه وسیله سنگین بزارم روی پاهام که اونقدر درد میکنه . خدا کمک کنه منم مادر بشم.
-
سم ترین دوران زندگی من شماره دو
پنجشنبه 5 بهمن 1402 01:40
خب الان از خونه بابای مورچه اومدیم روز پدر بود رفتیم بعد یه سر زدم. الان توی رختخواب دراز کشیدم و قصد دارم یه قسمت دوران سمی دیگه رو بنویسم . من تقریبا دیر ازدواج کردم یادم میاد یه پسر که اومده بود خواستگاریم برا اینکه بیشتر ترشیده نشم . دیگه شرایط مزخرفش رو قبول کردیم. رفتیم آزمایش ازدواج رو صندلی تشسته بودیم که اسم...
-
سم ترین دوران زندگی من شماره یک
چهارشنبه 4 بهمن 1402 14:55
من دوران سمی تو زندگیم زیاد داشتم بعصی دورانی که خودم هم میدونستم سمی هستن اما راه فرار ازش نداشتم بعصی دوران هم نمیدونستم سمی هست بعدن متوجه سمی بودنش شدم . بدترین دوران تحصیلی دوران راهنمایی من بود سال دوم و سوم افتضاح بود برام از اونجایی که خانواده حمایتگر ی هم نداشتم . خیلی برام سخت گذشت یه ناظم داشت با من خوب...
-
لک های صورت
دوشنبه 2 بهمن 1402 22:18
اگه یه خانمی رو دیدید صورتش لک زده مسخره نکنید ممکنه داروهای بارداری میخوره بخاطر همین صورتش لک لک شده خودم زیاد نیست اما متوجه هستم بعد خوردن دارو های بارداری صورتم یه نمه لک آورده البته برام مهم نیست من خیلی وقته دیگه حتی کرونا هم رفته ماسک میزنم.
-
آشپزی کردم
دوشنبه 2 بهمن 1402 18:34
امروز خواستم برم دکتر که دیدم بیمه سلامت تموم شده مورچه رفت بیمه رو تمدید کرد و چون تا تمدید شد بشه طول کشید دیگه نرفتم و گذاشتم برای فردا صبح برم دکتر و رفتم تو آشپزخونه دو لیوان برنج پاک کردم و آب ریختم خیس بخوره و تو یه قابلمه آب ریختم تا جوش اومد برنج رو ریختم و با سبزی شوید دم گذاشتم . و تن ماهی تو آب جوش ریختم و...
-
اول بهمن
یکشنبه 1 بهمن 1402 19:40
امروز اول بهمن برابر با ولادت امام جواد یه اتفاق تقریبا خوب برام افتاد چون خیلی وقت بود اتفاق خیر و خوب نبود برا این خیلی خوشحالم . اونقدر دلم هوس برنج و تن ماهی کرده برنج و تن ماهی روش هم شوید بریزی چه شود به به فردا که فرصت ندارم باید برم بیرون ایشالا پس فردا برنج درست کنم با تن ماهی کیف کنم . نمیدونم چرا اینطوری...
-
آرزوها
پنجشنبه 28 دی 1402 23:03
امشب شب آرزوها هست.. وای نکنم برات از آرزو هام که اسمش میاد کلی ذوق میکنم. آرزو دارم یه خانواده کامل داشتم چند تا بچه سالم و خوشگل تو یه محله خوب اونم یا تهران یا شمال ..دلم یه کار خوب میخواد که برا خودمون باشه یعنی شاگرد و اینا نباشم. دلم جمع دوستانه میخاد چند نفری رفیق که واقعی باشن دلم خنده میخواد . دلم یه ماشین...