زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

دوست قدیمی

خدایا دعا میکنم شنبه اون دوستم نیاد خونمون 

من عصر کلاس دارم 

صبح ها خوابم و وقتی بیدار شم بابد درس بخونم

اگه بیاد گرفتار میشم.

خدایا دعا میکنم  بتونم برم عضو  گروه نعیمه اینا بشم .

و باهاشون تعامل داشته باشم 

خدایا این فکر و خیال مادر مورچه رو از تو ذهن من دربیار 

همش همش دارم تو ذهنم باهاش دعوا میکنم.



امروز با کیا رفتیم مغازه اخوان 

اون چی که میخاستم نداشت دست از پا درازتر برگشتیم

برا شام هم ماکارانی درست کردم  که مورچه شام خورده بود 

و ماکارانی من ماند


و خبر خوش شایع عزیزم خانوادشون داره سه نفره میشه .

امیدوارم به سلامتی به دنیا بیاد 

قدمش م خیر باشه برا همه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد