کاش تو کار داشتی
صبح ها عاشقانه ازت خدا حافظی میکردم و تو میرفتی سرکار
و من خونه رو مرتب میکردم لباس ها رو می شستم غذا درست میکردم
تا تو از سر کار بیایی خونه و با هم شام بخوریم و قند تو دلمون اب بشه .
اما مورچه از کار خوشش نمیاد ..
دوست نداره بره سرکار
اوف برای من کار مورچه و سر کار ثابت رفتنش دیگه واقعن داره یه رویای دست نیافتنی میشه .
امروز با دوستم سوار اسنپ شدیم
یه دفعه سر اینکه ما کارتن داشتیم و با دوستم دعوا کرد و گفت ماشین برا بار نیست شما اگه میگفتی بار داری من نمیاومدم
دوستم هم جوابش رو میداد اینم تقریبا سنش بالا بود قاطی کرد
وسط راه
جاده شهرک صنعتی بودیم از اون جاده ها که هر هزار ساعت یه ماشین رد میشه
وایساد گفت پیدا بشید
گفتم آقا برو من بیشتر پرداخت میکنم بعد بار ما زیاد نیست .
لج کرد گفت بریزید پایین من دیگه نمیرم
دیگه پیاده شدیم و داشتیم پیاده می شدیم یعنی تقریبا پیاده شدیم
گفت سوار شید
گفتم برو اقا
ما خودمون یه کاریش میکنم
دوستم هم شروع به ناله نفرین کرد
گفتم ولش کن بزار بره
کارتنمون رو نمیداد میگفت باید سوار بشید
دوباره سوار شدیم
و گفتم لطفن با هم حرف نزدید
دعوا نکنید تا ما برسیم
دیگه پیرمرد تا یه مسیر غر زد
بعد ما جواب ندادیم ساکت شد .
از ترسمون که دوباره دعوا نکنه ما رو من نزدیک مغازه بابام پیاده شدم .
و کارتن ها رو بردم اونجا گفتم این الان سرکوچه نگه میداره و تا ته کوچه باید بار به دست برم.
گذاشتم تو مغازه عصر برادرم با ماشین آورد
براش تو اسنپ گزارش نزدم
گفتم شاید خرجی داره میده و از کار بیکار نشه
اما اینهمه فحش دادی اینهمه توهین کردی کم مونده بود ما رو بزنه
بخاطر کارتن
خب تو که دیدی اول سوار نمیکردی
ما گفتیم کرایه بیشتر میدهیم
وسط جاده دو تا خانم رو پیاده میکنی
یه چی افتخار کردی ؟؟؟
انگار انسانیت از بین رفته بود .
از موقع ای یو ای خیلی کار نمیکنم یعنی کار خونه انجام نمیدم انگار چند روز اول رو باید استراحت نسبی داشت منم استراحت نسبی رو با استراحت مطلق تبدیل کردم خخخخخ
دیروز دو تا فیلم دیدم .اونقدر غصه خوردم برا یکیش که زار زار گریه میکردم فیلم شخصیت مختلف داشت دو تا ش برادر دو قلو کوچیک بودن مثلن حدود ۱۲ یا ۱۱ سال که فقط یه مادر معتاد داشتن و این دو تا خیلی با هم جور بودن با اینکه دو قلو بودن اما یکیشون بیشتر مادر و برادرش رو مدیرت میکرد یه روز رفت داروخانه تصادف کرد مرد و حالا فقط یه برادر بود تنها
اونقدر غصه ش رو خوردم خیلی تنها بود و تقریبا یک سال طول کشید تا با خودش کنار بیاد و بتواند بدون اون قل رو زندگی کنه ..
یکی دیگه هم که قبلن دیده بودم و بار چندم بود فهرست شیندلر بود
خیلی دوست دارم این مدل فیلم ها رو
برا امروز دنبال یه فیلم طنز هستم کاش یه سریال کره ای قشنگ پیدا میکردم
اما جدیدن هر چی سریال کره ای میبینم خوشم نمیاد و نصفه ول میکنم .
مهدی قائدی رو از وقتی متاهل شد و از روی زنش ستاره میشناسم
طارمی رو از دوستیش با سحر قریشی میشناسم
سعید عزت اللهی رو از روی دوستی با ترلان پروانه میشناسم
سردار آزمون رو از ماجرای ازدواجش با آناهیتا دختر ارایشگر تهرانی میشناسم
قوچان نزاد رو هم با خواهر ساره بیات میشناسم یعنی وقتی ازدواج کرد شناختم
جواد کاظمیان با اینکه همدوره اینا نیست اما اسمش میاد یاد مونیکا بلوچی میافتم
به کسی بر نخوره
اما حقیقت دیگه دلم نمیخواد تیم ایران تو مسابقه امروز برنده میشد
وقتی بازی خوب نیست و تیم حریف خیلی حماسی تر و تکنیکی بازی میکنند
چرا باید تیم ضعیف برنده میشد؟؟؟؟؟
تیم ملی هنوز تیم عابدزاده و علی دایی و ......
این ها یه طوری رفتار کردن و خودشون رو از مردم دور کردن چون همشون هم پولدار شون زاویه دیدشون از بالا به پایین هست