زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

چه کاری کنم؟

از دیشب که دوباره بچه اومده توی ذهنم 

تصمیم گرفتم برم دنبال ادامه درمان ناباروری 

لباس پوشیدم و نشستم گوشیم یه کم شارژبشه بعد راه بیفتم ..

شاید فکرش رو خدا انداخته باشه توی ذهنم 

پس به این فکر نه نمیکم و میرم دنبالش ببینم چی میشه 

توکل به خدا 


همش دارم فکر میکنم چکار کنم ؟؟برم سرکار برم دنبال بچه دار شدن ؟؟

اصلن وقتی فکر بچه میاد فقط میخام جیغ بزنم و گریه کنم 

هم دلم میخاد هم دلم نمیخاد 

ای خدا حس ناراحتی بد بهم دادی غصه  دارم...سنم فرت فرت داره میره بالا 

پس فردا هم که پیر بشم تنها می مونیم 

 خودت شرایطش رو فراهم کن برام ......

بستنی

دیشب هم طبق معمول تا خود صبح بیدار بودم و خوابم نمیبرد  ساعت پنج صبح هی دلم یه خوراکی میخواست گفتم چی بخورم چی نخورم 

رفتم تو فریزر دیدم یه بستنی هس اومدم کنار بخاری و بستنی رو خوردم دفعه اولم بود پنج صبح  بستنی میخورم ..

دوباره بعد مدتها نماز خوندن رو شروع کردم 

دیگه گفتم بین خودم و خدا خیلی فاصله نیفته 

امروز نماز هام رو کامل خوندم ..

رگ خواب

توی یه وبلاگ درباره فیلم رگ خواب نوشته شده بود کنجکاو شدم و رفتم دانلود کردم و دیدم 

داستان  رو خودتون ببینید اما یه عشقی که ویرانگر بود میتونستم هر لحظه با بازیکرش همزاد پنداری کنم با اینکه ایک اتفاقها برای من نیفتاده اما اگه منم توی اون شرایط بودم احتمالن به سرنوشت دختر فیلم مبتلا میشدم 

منم مثل اون ساده م و زود گول میخورم مخصوصن وقتی پای عشق بیاد البته الان دیگه بزرگ شدم و دیگه این عشق و عاشقی ها برام معنایی نداره  چقدر حرص خودم از دست دختر داستان 

امام علی

انسان از هر چه گریزد آن را ملاقات خواهد کرد 


این جمله امام علی برا خطبه ۱۴۹ نهج البلاغه هس 

میشه گفت بهش اعتقاد کامل دارم تو زندگی از هر چی فرار کردم سر راهم قرار گرفت ..