ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
یادمه یه بار رفته بودم قبرستان شهرمون
اون روز میخاستن یه مرده خاک کنند .
جنازه تنها بود
تو حرف زدن های اون آقایی که قبر رو میکند متوجه شدم
مرده تنها س
و کسی نبود یا فقط یه نفر بود که همراه مرده بود
قبرستون خلوت
دیگه دو تا کسایی که تو قبرستان کار میکنند و مرده رو برداشتن از دم در تا قبر ببرند و یه آقای روحانی هم که شانسی اونجا بود همراهشون رفت یعنی چهار نفری که زیر تابوت رو گرفته بودن مرحوم نمیشناختند و غربیه بودن و مرده رو خاک کردن .
کارشون تموم شد دیگه بیل هاشون رو برداشتن رفتن سراغ کارشون
همه دور شدن رفتم بالا ی مزارش
فاتحه خوندم
این حجم از تنهایی توی سکوت و خلوتی قبرستان دل آدم رو ریش میکنه
چه سرنوشت پر فراز و نشیبی اون مرده داشته
حتمن هم وقتی هم زنده بود کس و کاری نداشته .
خدا رحمت کنه برای همه اموات بی وارث و بد وارث و بی کس و کار صلوات بفرستید.