ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دو سه روز نمیدونم چمه همش دلشوره دارم یعنی من همیشه خدا دلشوره دارم اما بعضی وقتها بیشتر دلشوره دارم .هفته قبلی تا هشت شب سر کار بودم و شب هم سفارشهاز اینترنتی رو بسته بندی میکردم وقتی میخوابیدم دوازده شب هم رد شده بود و صبحم که سر کار خدا نمیدونی چقدر خسته شدم تو این هفته امروز جمعه تا ظهر خوابیدم خیلی چسبید
بعد خونه که تو یه هفته به هم ریخته بود رو جمع و جور کردم
ناهارم که آقای مورچه روز قبل زود اومد بود خونه غذا درست کرده بود همون رو گرم کردم.
دو هفته دیگه یه تبلیغ بزرگ براز پیجم گرفتم این مریم رو خیلی دوسش دارم و خوشحالم که قبول کرد بهم تخفیف داد امیدوارم تا اون موقع یا کم پیجم سرو سامون بگیره
توکل با خدایی که گفته از تو حرکت از من برکت
فکر میکنم تو یه دنیا ماتریکس گیر کرده باشم واقعن
یه دنیایی که ما مجبور شده ایم کار کنیم و سختی بکشیم و ناراحت باشیم
تمام ادمهایی که میشناسم ناراحتن حالا کسی نگه دوستات افسرده ن نه من با ادمهای مختلف صحبت میکنم
خلاصه این دنیا ماتریکس رو من تا سه چهار سال پیش اصلن نمیشناختم اما یه دفعه همه چی عوض شد
مخصوصا از بعد فوت خاله و صد برابر بعد فوت شوهر خاله م
چقدر آدم میشناختم که فوت شدن انگاری هزار سال هست که زنده م
هر جایی رد میشم یکی بوده که الان نیس
کاش میشد از این مدل زندگی دراومد
تمام انتخابهای زندگی با خودمون بود