زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

جشن

بالاخره منم یه تجربه خوب از ارایشگاه رفتن پیدا کردم 

همیشه اگه مراسمی میرفتم ارایشگاه تقریبا ناراضی بودم 

یه کرم میماسید 

یا خط چشم رو یه جوری می‌کشیدن چشمام ضایع میشد 

یا ابرو هام تا به تا میشد 

خلاصه که خیلی سال بود تجربه خوبی از ارایشگاه ها نداشتم حتی یه ابرو ساده م میرفتم شانسم خیلی  بد بر میداشتن 

که بالاخره برای عروسی اخر هفته با چند نفر از خانواده مورچه رفتیم یه ارایشگاه که اونها انتخاب کرده بودن

مراسم شهرستان بود و من اصلن اون ارایشگاه و ارایشگرا رو نمی‌شناختم.

یه آرایشگر بود جوون و خوشکل همه گفتن ما رو فلانی آرایش کنه .

و من موندم دیگه این تایمی پر شد .

و من تک موندم که باید میرفتم با اون یکی میکاپ کار 

اونقدر ناراحت شدم گفتم دوباره سرم رو کلاه گذاشتن اون میکاپ کار خوبه رو خودشون برداشتن من رو انداختن با این .

اما میکاپ کار خودم واقعن ترکوند و بسیار عالی عالی برام کار کرد 

و بقیه مهمونا که رفته بودن با اون یکی میکاپ کار نمیخام مسخره کنم امادر قبال پولی که دادن اصلن خوب نشدن.

لباسم خوب 

ارایش و شینیون عالی 

مراسم هم خوش گذشت .