زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

آرزوها

امشب شب آرزوها هست..

وای نکنم برات از آرزو هام که اسمش میاد کلی ذوق میکنم.

آرزو دارم یه خانواده کامل داشتم چند تا بچه سالم و خوشگل تو یه محله خوب اونم یا تهران یا شمال 

..دلم یه کار خوب میخواد که برا خودمون باشه یعنی شاگرد و اینا نباشم. 

دلم جمع دوستانه میخاد چند نفری رفیق که واقعی باشن 

دلم خنده میخواد .

دلم یه ماشین دنده اتوماتیک میخواد .

دلم میخواست موهام جون دار بشن و بلند بلند بشه .

بتونم چونه م رو عمل کنم.

دلم میخواست بچه دار بشم بزرگ شدن بچه هام رو ببینم .

دلم میخواست اونقدر پول بیاد دستم که اگه خواستم چیزی بخرم 

دچار تردید نشم.

دلم میخواست ادامه تحصیل بدم برم یه دانشگاه خوب درس بخونم

دلم میخواست برم بیاد و یه دل سیر برف بازی کنم.

و هزاران دلم میخاد دیگه 

ایشالا خدا همه آرزو ها رو برآورده کنه.

کار مجازی

با یکی آشنا شدم 

از دوستای قدیمم بود که خب باهام ارتباط برقرار کرد

بهم جنس یعنی لباس داد ببرم مجازی بفروشم 


یعنی تو کانال و اینا 

البته به صورت امانی هست و پولی براش ندادم

میبینم چقدر قیمت هاش زیاده 

مثلن یه شلوار که تو کانال ها ۱۳۵ هست همین طرح خیلی مشابه هست 

میگه بیشتر از ۱۶۰بفروش  

همش گرون هست جنس معمولی اما قیمت زیاد 

منم دیدم خیلی گرون داره میگه کسی نمی‌خره

منصرف شدم 

برگردوند تو پلاستیک برم بهش پس بدم.




یعنی من اینجوریم یا همه اینجورین

با کلی سن که اینجا نمینویسم 

هنوز نمیدونم میخام چکار کنم.

یه دلم میگه برم یه شهر شمالی توی خونه دنج با همسایه های باصفا زندگی کنم.

یه دلم میخاد یه قصر بزرگ توی لوس آنجلس داشتم.

یه دلم میخاد دورم شروع باشه 

اما از یه طرف دلم خلوتی میخاد 

خودم نمیدونم چی میخام ..

انکار سالهاست از خودم اومدم بیرون 

از اون دختر شاد 

پر امید 

باید یه چالش بزارم چگونه تا عید پولدار شد 

پولدار که نه در حد یه لباس و جزییاتش 


خیلی خوشحالم بارون اومد

یه باران ملسی اومده که حد نداره ..با اینکه توی خونه هستم اما همین صداش برام لذت بخش هست.

من ادم دعوایی نیستم اما خب نمیدونم مردم از چه زاویه بهم نگاه میکنند 

و سرم رو کلاه میزارند و فک  می‌کنند نمیفهمم.

مثلن خواهرم خودش و شوهرش و بچه هاش تلفن همراه دارند خونه تلفن دارند 

اما هرگز با من زنگ نمیزنه حالم رو بپرسه .

و من همیشه بهش رنگ زدم 

امروز بهش گفتم  اعتقاد داری دوستی باید دو طرفه باشه 

گفت آره

گفتم اخرین باری کا بهم زنگ زدی کی بوده؟

فکر کرد یادش نیامد چون خیلی وقت اونم نمیدونم حتما کار داشته تماس گرفته دیگه تماس برای احوال پرسی نگرفته 

گفت وااااا خب من شارژ ندارم

گفتم خب منم تلفنم که به مخابرات وصل نیست منم شارژ ندارم .

تو این سختی شارژ میخرم بهتون زنگ میزنم اما شماها اصلن انگار نه انگار چطور پول شما ارزش داره 

برا ما بی ارزشه ؟

همه کاری میکنی  همه خرجی میکنی موقع زنگ زدن به من گرونی هست .

تازه اصلن وضع مالی بد نیست.

این نشون دهنده اینه که ارزشی برا من قایل نیستن 

و گرنه پنجهزار شارژ دیگه گرونی و اینا نداره

اونقدر پرو 

گفت ..توقعی نباش 

گفتم آره حرف حق میزنی اینکه یه زنگ بزنی به من  توقع خیلی بالایی هست 

از این به بعد هم همه چی برابر 

خواستی تماس بگیر 

شارژ هم حیفت اومد خرج من کنی اشکالی نداره 

منم دیگه مثل تو میشم 


اونقدر پرو هست که مطمئنم تماس نمیگیره 

چون خودشون رو خیلی بالا میدونند 

بقیه رو کلفت و نوکر خودشون میدونند 


هر که هم به تور ما میافته ما رو کلفت خودش میدونه و خودش رو آدم حساب میکنه .


ی



یارانه

دلم میگه فردا یارانه رو بردارم

و یه پیتزا از یه فست فودی خووب یه پیتزا گرون بخررم

و بشینم با لذت  بخور ..

اونقدر دلم پیتزا میخاد 

یه فست فودی نزدیک خونه هست پیتزا میده ۶۰ هزار 

چند بار خریدم اشغاله 

یعنی یه نون گرد کوچیک  و یه کم ژامبون و یه کوچولو  فلفل دلمه ای ...

دلم یه پیتزا گرون میخاد مزه واقعی پیتزا بده ...


اما یارانه رو باید نگه دارم چون تو این هیر و بیر اقتصادی یه بنده 

خدایی گفته یکشنبه میام خونت 

و باید پول برا میوه و اینا کنار بزارم 

اینم شانس مایه