نمیدونم واقعن چطور یه فکر اساسی برای خودم کنم
استرس و اضطراب شدید دارم.
دلم میخاد یه سری آدم رو واقعن نبینم
با اینکه خودم در تلاشم برای حذف آدم های سمی و اذیت کن
اما مورچه که میاد شروع میکنه دربارشون حرف زدن و ناخودآگاه
بدنم خالی میکنه .ازش خواهش کردم درباره اونا با من حرف نزن
من نمیخام ببینمشون یا حرفشون رو بزنم
اما وا نمیده .
خدا کمکم کن
فقط تویی که نجات دهنده هستی