زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

باید یه فکری کنم

نمیدونم واقعن چطور یه فکر اساسی برای خودم کنم 

استرس و اضطراب شدید دارم.

دلم میخاد یه سری آدم رو واقعن نبینم 

با اینکه خودم در تلاشم برای حذف آدم های سمی و اذیت کن 

اما مورچه که میاد شروع میکنه دربارشون حرف زدن و ناخودآگاه 

بدنم خالی میکنه .ازش خواهش کردم درباره اونا با من حرف نزن 

من نمیخام ببینمشون یا حرفشون رو بزنم 

اما وا نمیده .

خدا کمکم کن 

فقط تویی که نجات دهنده هستی 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد