زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

اولین بار

با اینکه خیلی وقته تو دنیای مجازی خرید یا فروش انجام دادم 

اما اگه جایی لازم میشد که برم یه چیزی بخرم میرفتم سر خیابون و به عابر بانک  کارت با کارت  میکردم 

اما امروز عزمم رو جزم کردم و اپلیکیشن بانک مربوطه رو نصب کردم 

و برای بار اول ۲۵ هزار به یه حساب واریز کردم. 

اولش فکر کردم خیلی سخته اما بعدش دیدم چرا من زودتر این کار رو انجام نداده بودم ‌.

.


روزمرگی

امروز چهارشنبه چهارم ماه رمضان ۱۴۰۰ البته اگه اشتباه نکرده باشم

کار از  بک شنبه شروع شد یعنی یکی دو روز هم توی تعطیلی ها رفتم‌ اما به صورت رسمی از ۱۴ فروردین سر کارم 

چون کار بیشتر حالت حضوری شده و مسیرش عوض شده و اینکه دانشگاه ها هم باز شده خیلی بچه ها دیگه نمیان .

اتاق منو زهرا توی طبقه بالا هست  اونم چه طبقه بالایی هزار تا پله میخوره تا برسی بالا 

چون پله هم زیاد داره کسی حوصلش نمیکشه اینهمه پله رو بیاد بالا مگر اینکه یه کار خیلی مهم داشته باشه 

دو روزه  هم هست که روزه گرفتم  دو روز اول رو نگرفتم چون فکر میکردم طاقت نیارم اما خدا کمک کرد این یکی دو روز رو روزه گرفتم اما به سختی 

خدایا کمک کن بهم به تمام کسایی که مشکل و چالشی تو زندگیشون دارند کمک کن .

به مستاجرا به گرسنه ها به بیکارها 

حتی به کسایی که عقل ندارند عقل بده

خدا دلخوش میخوام ازت یه بچه سالم خوشگل و موشگل میخام 

دلم میخاد مادری کنم 

کمکم کن ...کمکم کن 


سال جدید اومد

یه کم مونده بوده بود سال تموم بشه و سال جدید بیا با مورچه دعوا شد 

اونم چه دعوایی  

اخ خدا کلی دلم سوخت  چرا نمیشه یه روز خوب زندگی کرد 

الان جوری شدم که اگه حرفی بزنه چون حوصله دعوا ندارم فقط میگم درسته 

درسته 

درسته


باید برای سال جدید باید فکر کنم 

چکار درسته 

برم یا بمونم

نه راه پس دارم نه راه پیش