-
اول بهمن
جمعه 1 بهمن 1400 23:49
دیشب یه شب خیلی سرد بود یعنی میدونم شهر سردردم وجود داره اما این آب و هوا خیلی برا ما تعجب آور بود کاش میتونستم برای همه حیوانات یا ادمهای بیپناه کاری کنم توی این سرما بعد از صبحم گرسنه بودم چیری هم که دوست داشته باشم هم نداشتیم هی منتظرتونم آقای مورچه بیاد بره خرید کنه اونم اوف خیلی دیر گفت میاد منم رفتم توی این...
-
26 دی
شنبه 25 دی 1400 23:24
نمیدونم دقیق امروز بیست و شش هست یا بیست و پنجم چند روز پیش خانم ص که یکی از بچه های کارگاه هس گفتم حالم بد هست و بی بی چک زدم مثبت شده از صبحم حالت تهوع دارم ما هم بهش گفتیم چرا نشستی خب الان که اول صبحه و کار زیاد نیست بیا برو آزمایش بده و تا موقعی که تعطیل بشیم جوابش اومده اولش گفت نه اما بعدش چون کاری هم نبود و...
-
جمعه دی ماه
جمعه 17 دی 1400 21:58
اصلن نمیدونم توی عنوان ها چی بنویسم نمیدونم چکار کنم واقعن اونقدر فکرم خرابه که نگو وووو موهام شوره زیاده شده یکهفته هس اومده تو ی مخم و گفتم تا قبل عمل باید من این موها رو نرم و لطیف کنم بدون موخوره و شوره شامپو گرفتم افتادم به جونش و خودم هم کوتاهش کرم خخخخخخ بدون هیچ مدلی الان شده با اینکه مدل نداره اما خیلی قشنگ...
-
وسط دی ۱۴۰۰
جمعه 17 دی 1400 02:25
خیلی وقته که توی وبلاگ هیچی ننوشتم زندگی که میگذره و هنوزم ذهنم درگیر هست یکی دو ماه دیگه بابد برای عمل اقدام کنم اونقدرررر میترسم از بیهوشی که حد نداره میگم یه دفعه برم زیر تیغ و به هوش نیام یه موقع آخی به خودم اگه بمیرم که خیلی مظلومانه مردم یا کلی زحمتی که توی این دنیا کشیدم حتمان آقای مورچه یه یک ماهی یه لباس مشکی...
-
دلم شور میزنه2
جمعه 9 مهر 1400 22:49
دو سه روز نمیدونم چمه همش دلشوره دارم یعنی من همیشه خدا دلشوره دارم اما بعضی وقتها بیشتر دلشوره دارم .هفته قبلی تا هشت شب سر کار بودم و شب هم سفارشهاز اینترنتی رو بسته بندی میکردم وقتی میخوابیدم دوازده شب هم رد شده بود و صبحم که سر کار خدا نمیدونی چقدر خسته شدم تو این هفته امروز جمعه تا ظهر خوابیدم خیلی چسبید بعد خونه...
-
آیا همه اینطوری هستن؟
چهارشنبه 7 مهر 1400 02:04
فکر میکنم تو یه دنیا ماتریکس گیر کرده باشم واقعن یه دنیایی که ما مجبور شده ایم کار کنیم و سختی بکشیم و ناراحت باشیم تمام ادمهایی که میشناسم ناراحتن حالا کسی نگه دوستات افسرده ن نه من با ادمهای مختلف صحبت میکنم خلاصه این دنیا ماتریکس رو من تا سه چهار سال پیش اصلن نمیشناختم اما یه دفعه همه چی عوض شد مخصوصا از بعد فوت...
-
شنبه س
شنبه 20 شهریور 1400 22:09
مرغ ها رو گذاشتم تو آب تا یخش باز بشه و برای فردا زرشک پلو درست کنم ..آقای مورچه همچنان مریض هست و از زیر پتو سفارش رزشک پلو با مرغ رو صادر کرده... گفتم قرار شده برای یه خانم که تو خیابون نزدیکشون هست لباس رو ببرم یه ساعت بعدش بنابه دلایلی پشیمون شدم و بهش پیام دادم که شرمنده من نمیتونم بیارم دم درب امیدوارم درک...
-
شنبه
شنبه 20 شهریور 1400 02:10
امروز تو پیجم با یکی صحبت کردم بچه خیابان باجک بود و خانم اونجا زندگی میکرد و چند دست لباس سفارش داد و منم از دهنم پرید گفتم برات میارم سر کوچه تحویل بگیر ...حالا که اینهمه باهام هماهنگ کرد مشکل اینه که من خجالت میکشم ...روم نمیشه برم حضوری مشتری ها رو ببینم فقط مجازی میتونم ...امیدوارم با این خجالتم کنار بیام سریال...
-
یه روز دیگه
جمعه 19 شهریور 1400 00:09
امروز آقای مورچه همچنان مریض بود و تو خونه موندن و براش غذا و اینا درست کردم ..صد تا کارم داشتم اما خب نرفتم بیرون نمیدونم چرا عادت دارم هر روز یه جا برم یه روز که نرم حوصلم سر میره برای عکاسی پیج لباسم مقوا بنفش خریدم که زیر لباسها بگذارم اون عکسایی که گرفتم خیلی خوبه اما هنوز حرفه ای نشده امیدوارم روز به روز عکسام...
-
شب نویس
سهشنبه 16 شهریور 1400 02:14
قرار بود هفدهم با یه بلاگر برای تبلیغ از یک و ماه و نیم پیش هماهنگ بودم برای تبلیغ پیجم اما این دو سه روز آخر نظرم عوض شد و کنسل کردم اما فکر کردم حالا اگل بخوام کنسل کنم اذیت کنه اما تا گفتم گفت اوکی و شماره کارت گرفت مبلغ رو فردا برگردونه خانم یا شخصیتی بود و از این مدل بلاگرا که زیاد شدن نبود اما فکر کنم بازخوردی...
-
عرض خاصی نیست
یکشنبه 14 شهریور 1400 02:11
حرف و حدیثی که ندارم فقط گفتم یه تک پا بیان اینجا و بگم که خواستن توانستن نیست بلکه دانستن توانستن هست دیروز این جمله رو از یه نفر یاد گرفتم اولش فکر میکردم حرفش غلطه اما بعد کلی فکر کردن دیدم جمله ش درسته .... اشتباه بود که به ما میگفتن خواستن توانستن هست آقای مورچه همچنان مریض هست خدا کنه زود خوب بشه بره دنبال کارو...
-
سلام
پنجشنبه 11 شهریور 1400 01:57
یه گروه واتس اپ دارم که بیشتر آنلاین شاپ ها هستن بعد یکیشون گفت ساعت ده آقای ایکس یه لایو داره درباره کسب و کار و اینا کی میتونه بره ببینه و خلاصش رو بیاد بگه من هم که اون ساعت بیکار بودم قبول کردم رفتم نیم ساعت بیشتر تو لایو و منتظر بودم اون آقا که خودشون رو استاد کسب و کار آنلاین میدونه و تقریبا معروفه یه نکته ای...
-
مکن ای پاییز طلوع
دوشنبه 8 شهریور 1400 03:01
کلی لباس تابستونی رودست مونده هر چی هم میفروشم میبینم کلی ازش باقی مونده چقدر ذوق داشتم اون موقع که داشتم برای فروش اینها رو تهیه میکردم اما خب با اینکه قیمت خوبه مشتری نداره خدایا چرا کمک نمیکنی اون راهی که فروشگاههای بزرگ رفتن رو به منم نشون بده کلی استوری تخفیفی گذاشتم تقریبا به قیمت خرید آخرش میان دایرکت میکن مثلن...
-
یه آهنگ غمناک دلم میخاد
شنبه 2 مرداد 1400 17:04
یه آهنگ غمناک که باهاش زار بزنم دلیلشم نمیتونم بنویسم چون دلم میخاد خاطرات های بد فراموش بشن
-
یه روز دیگه
جمعه 25 تیر 1400 00:01
این هفته خوشبختانه کلی بسته ارسالی داشتم که همش رو تا امروز که اخر هفته بود خیلی شیک و مجلسی طور به قول نقی معمولی فرستادم رفت خونه صاحبهاش انشاالله که به سلامتی از لباسهام استفاده کنند عصر هم منا میخواست بره تولد دختر خاله ش چند تا عکس بگیره همش میگفت میترسم نورش رو خراب کنم منو برد اونجا و دوربین و داد دست من منم...
-
فردا روز مهمیه
یکشنبه 20 تیر 1400 23:03
فردا یه روز مهم تو زندگیه ..که جواب و نتیجه هر چی باشه مطمئنم اگه خوب باشه تا یه مدت روم اثر خوب داره و اگه منفی باشه حسابی حالم رو خواهد گرفت ...خدایا خودت کمک کن . لباسها رو ریختم تو ماشین لباسشویی و یه چایی برای خودم ریختم و داشتم فکر میکردم به فردا ..
-
چرادلم گرفته
شنبه 5 تیر 1400 00:27
نمیدونم چرا دلم گرفته ..وقتی دلم میگیره تنها راهی که بلدم اینه که برم بگیرم بخوابم ...بخوابم و بخوابم
-
ماه درخشان بود
جمعه 4 تیر 1400 01:21
امشب که داشتیم شام برای بابام میبردیم یه لحظه چشمم به ماه خورد وااای که چقدر درخشان بود حالا دلیل علمی داشت و نمیدونم اما زیبا بود اگه مثلن توی دشت قشنگ بهش نگاه میکردیم قطعن از زیباییش صد برابر بیشتر لذت میبریم امروز نمیدونم چرا اینقدر گرسنه بودم هر چی دم دستم بود رو میخوردم اما بازم گرسنه بودم . یه نفر دو تا سفارش...
-
گلخونه داره تکمیل میشه
شنبه 29 خرداد 1400 00:16
بالای پست بام رو شروع کردین به گلخونه کردن یعنی نه اینکه گل بگاریم یا جایی که عصرا بشه رفت استراحت کرد امروز هم توری سقف رو زدیم و داره کم کم قشنگ میشه امروز هم انتخابات بود امیدوارم رییس جمهور بعدی پولهای منو از تو بورس نجات بده ..قبلی که پولهام رو گرفت بعدی پولهام رو پس بده
-
زندگی
سهشنبه 25 خرداد 1400 01:47
فردا باید برم سه پایه رو بیارم لازمش دارم
-
سلام
یکشنبه 9 خرداد 1400 13:58
از صبح تو خونه بودم ...
-
سلام
شنبه 8 خرداد 1400 15:27
همینجوری الکی سلام
-
دلم شور میزنه
شنبه 8 خرداد 1400 02:03
دلم شور الکی میزنه ..اونقدر دلم میخاست دوستم انجلینا جولی بود یا مثلن با دیوید بکهام اینا فامیل میشدیم یا با دی کاپریو و نامزدش میرفتیم دور دور
-
فردای شب قدر
جمعه 17 اردیبهشت 1400 02:37
-
خدا کمک
شنبه 21 فروردین 1400 23:34
خدایا دمت گرم بیا دست شوهر خانم فلانی رو بگیر شنیدم خیلی مشگلات داره میدونم هم چه غلطی کرده اما الان کمکش کن الان خیلی نیاز بهت داره از طرف همه طرد شده حتی بچه هاش فامیل و خلاصه همه دیگه براش هیچ احترام و ارزشی قائل نیستن نمیخام بگم من فامیل دوستم اما اشتباهی کرد تمام سرمایه ش هم رفت حداقل تو تنهاش نزار .. خدایا دمت...
-
همینطوری نوشت
پنجشنبه 19 فروردین 1400 09:23
ساعت سه صبح خوابم برد و از هفت صبح از خواب بیدار شدم و دیگه خوابم نبرده..دلم هم یه طوریه یه مدل که شور میزنه....
-
چطور شارژ کنم
دوشنبه 18 اسفند 1399 01:04
عاقا این گوشی جدید رو من چطور ُشارژ کنم؟برای بار اول چقدر باید بزنم به شارژ یعنی درستش چطوریه؟؟؟
-
روزمرگی
دوشنبه 17 آذر 1399 10:09
هوا که سردمیشه منم پوستم شروع میکنه به ترک و خشک شدن و سریع باید پناه ببرم به کرم و مرطوب کننده اماچند روز پیش کف پام ترک یه کم زیاد شده زدم تو نت یکی نوشته بود حنا ببند منم رفتم عطاری یه بسته حنا خریدم و پام تا مچ رو حنا بستم و پلاستیک پیچ کردم و بعدسه ساعت باز کردم دیدم حنا مشکی بود یعنی همون حنا هندی و پاهام سیاه...
-
ابان ماه
پنجشنبه 8 آبان 1399 14:43
من دو روز هست که همش خواب بودم سرم درد میکرد و منم خوابیدم که سردردم خو ب بشه فقط این بین یکی دو ساعت بیدار شدم یه غذا تهیه کردم برا مورچه و دوباره می خوابیدم نمیدونم این سردرد لعنتی چیه افتاده به جونم . پولهای این ماهم هم نود درصدش خرج شد تازه اولای ماه هم هست خدایا برسون یه پولی ... اینهمه پولم تو بورس مالیده شد رفت...
-
دوشنبه چطور تموم شد؟
سهشنبه 22 مهر 1399 10:43