ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فردا باید برم برای ای یو ای
الان که دارم مینویسم از دیروز که آخرین امپول رو زدم له هستم
اونقدر حالم بد هست فکر کنم بخاطر عوارض امپولاش هست.
خدا کنه درد نداشته باشه که من تحمل درد ندارم
امپولهاش که درد نداشت یعنی من که ترسو هستم و فکر میکردم خیلی درد داره دردی احساس نمیکردم .
خدایا میدونم خیلی اذیت کردم
میدونم خیلی وقته سراغت نیومدم
مثل اون قدیما نماز شب و قرار و اینا نمیخونم .
اما لطف رو اصلن نسبت به خودم فراموش نمیکنم
خیلی جاها که دیگه نقطه اخر بود برام یه دفعه تو کمکم کردی
این بارم تو این بخش زندگی کمک کن .
منم مادر بشم .
به عنوان یه خانواده سه نفره زندگی کنیم.
یه بچه سالم و پاک بهمون بده
قول میدم
قسم میخورم
صد خودم رو براش بزارم .
من به لطفت ایمان دارن
به مهربونیت
دل ما رو هم خوش کن