زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

سم ترین دوران زندگی من شماره یک

من دوران سمی تو زندگیم زیاد داشتم 

بعصی دورانی که خودم هم میدونستم سمی هستن اما راه فرار ازش نداشتم


بعصی دوران هم نمیدونستم سمی هست بعدن متوجه سمی بودنش شدم .

بدترین دوران تحصیلی دوران راهنمایی من بود 

سال دوم و سوم افتضاح بود برام 

از اونجایی که خانواده حمایتگر ی هم نداشتم .

خیلی برام سخت گذشت 

یه ناظم داشت با من خوب نبود 

جرو بچه درسخون ها نبودم 

اما مظلوم بودم 

این از من خوشش نمی‌اومد   و منم با اون عقل کمم همیشه سعی میگردم 

از جلو دستش فرار کنم 

مثلن جاهایی که اون بود نمیرفتم یا اگه میرفتم اون عقب مقب ها بودم این منو نبینه از دست زبونش راحت باشم .

خلاصه فراری بودم از دستش .

تو صورتم هم زد 

یا بار من با معلم وارد کلاس شدم  بهم گفت برو به دفتر بگو 

هر چی گفتم نمیرم گفت باب  بری بگی 

مثلن من دیر نرفته بودم همزمان با معلم بود دقیق یادم نیست اما احتمال زیاد همین بود

داشتم میرفتم پایین طبقه همکف 

این منو دید 

و .....

محکم دستش رو برد بالا   کوبید تو صورتم 

گوشام سوت زد 

بعدشم انداختم تو حیاط 

این خاطره هیچ وقت یادم نرفته 

اگه الان ببینمش مطمئنم نگاه تو صورتش نمیکنم .

جز تنفر چیزی ازش یادم نمیاد .

بچه هایی که مدرسه هستن هزار و یک مشکل تو خونه دارند 

خانواده نابسامان 

مدرسه باید جای امیدی  باشه .

که بچه نفس راحت بکشه .

اما سم ترین دوران که واقعن غدابم دادن این ناظم 

و وقتی از اون مدرسه خلاص شدم برام حکم برنده شدن تو المپیک رو داشت .

خدا رو شکر میکنم که اون دوران تموم شده .

و بیشتر بازم خدا رو شکر میکنم سیستم  آموزشی کمی عوض شده. 

و آزار و اذیت بعضی معلم های عقده ای خیلی  خیلی کم شده.

درک معلم ها بیشتر شده .

معلم گلی که این متن رو میخونی 

بدون اگه از دانش آموزی خوشت نمیاد 

حس مثبتی به بنده خدا نداری 

نداشته باش  اما اذیت هم نکن 

تو چه میدونی این بچه تو خونه ممکنه چه سختی بکشه .

 معلم مرهم نیستی نباش 

اما درد هم نباش 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد