زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

برف اومد

بالاخره شهر ماه هم برف واقعی اومد 

دیگه نا امید شده بودم اما برف اومد که امسال هم این زیبایی رو ببینم 

خیلی بین برف و بارون برف رو دوست دارم.

جواب از یو ای هم منفی شد .

از آزمایشگاه که جواب رو گرفتم رفتم تو کتابخونه محل تو حیاطش نشستم و همینجور الکی فکر کردم و کلی با خودم تصمیم گرفتم که ناراحت نباشم .

اما ناراحت موندم

و شب دندون درد شدید کردم 

و دو روز درد دندون داشتم چون هم نیمه شعبان بود هم برف اومد تعطیل بود همه جا که یه درمانگاه پیدا کردم و رفتم اونجا درست کرد..

دیگه دکتر خوب بود یا بد نمیدونم 

چون اونقدر درد داشتم که فقط میخواستم یکی درستش کنه .

اونقدر هم حالم بد شد موقع عکس گرفتن که یه پروسه طولانی بود 

تا اون ورق رو میزاشتم تو دهنم حالت تهوع میگرفتم دیگه به یه بدبختی عکس گرفتم.

و الان از زیر پتو دارم مینویسم. 

یکی از ارزوهام اینه که یه روز برفی تو حرم امام رضا باشم خیلی به نظرم زیبا میاد .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد