-
داشتم می مردم
سهشنبه 21 مرداد 1399 00:52
دو سه روز سردرد داشتم شدید مرگ رو جلوی چشمام دیدم خیلی سختی کشیدم و حالم هم هیچ جوری خوب نمیشد هر کی هر طبا بتی میگفت انجام میدادم اما دو سه روز سختی کشیدم تا الان که یه کمی بهترم اون موقع که سرم درد میکرد اونقدر دنیا به چشمم کوچیک شده بود و به این فکر میکردم دنیا ارزش هیچی رو نداره .....تو موقع سردرد میگفتم اگه خوب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 مرداد 1399 10:32
امروز نوزده مرداد ماهه عاقا من حرفم نمیاد یعنی حرفم میاد اما سرم درد میکنه و حوصله نوشتن ندارم اشیرخونه رو ریختم به هم میخام وسایلی که استفاده نمیکنم مثل سماور یا فنجون که حتی یه بار هم استفاده نکردم رو جمع کنم بزارم کنار اخه فقط محیط آشپزخونه رو شلوغ کردن و باید قبل اینهمه جمعشون میکردم و اما هم یه کم تنبلی کردم هم...
-
مرداد ماه
دوشنبه 13 مرداد 1399 15:26
امروز یکی از روزهای گرم مرداد هست اونقدر گرم که با اینکه میدونم بابد برم بیرون چون کار دارم از ترس ذوب شدن هنوز تو خونه هستم و تکون نخوردم .چند روزی رفتم سر کار اما گرما اذیتم کرد و دیگه ادامه ندادم الان یه نفر تو ذهنم نشسته و بهم میگه تنبل تو سر هیچ کاری نمی مونی و یه نفر هم اون سمت سرم نشسته و مثل فرشته مهربون داره...
-
اول اردیبهشت
دوشنبه 1 اردیبهشت 1399 04:11
همه میدونند من چقدر اردیبهشت رو دوست داذم ...انشااللله که ماه خوبی باشه برای همه
-
من ترسو هستم
پنجشنبه 21 فروردین 1399 03:56
خیلی وقته که دیگه از شبها میترسم و شبها تا صبح بیدارم و موبایل بای میکنم و یه گاهی کارای عقب افتاده خونه رو انجام میدم جرات خوابیدن ندارم میترسم از جن از خواب ترسناگ و جن میترسم بخوابم بیاد سراغم ..میدونم دیوونه گی هست اما کله من این حرفا سرش نمیشه البته گاهی که کسی میپرسه چرا شبها بیداری میگم از ترس دزد در حالی که من...
-
وبلاگهایی که خونده بودم
سهشنبه 19 فروردین 1399 04:39
من قبلن یه وبلاگ میخوندم به اسم عاطفه عشق من یه پسری تو خارج برای عشقش تو ایران مینوشت ا اسمش هم مجمد بود اون موقعها خیلی از وبلاگ و اینا سر در نمیاوردم که مثلن میشد براش نظرم رو ارسال کنم اما همش درگیر بودم چطوری میتونه عاشق یه دختری باشه که کلی راه ازش دوره اخرشم نفمیدم چی شد یه روز دیدم وبلاگش ر و بسته ..اما فکر...
-
بعد هزار سال تونستم
پنجشنبه 14 فروردین 1399 02:49
تونستم که رمز وبلاگ رو پیدا کنم و از توی لپ تاپ بیارم توی لپ تاپ و با گوشی بنویسم این برا م خیلی مهم بود و کار سختی بود اما من تونستم فعلن که کرونا هست و همه جا یه حالت نیمه تعطیله اما کرونا هم نبود من کار خاصی نداشتم کرونا هم که اومده اون پارک رفتن عصرگاهیم هم تعطیل شد ..به فکر بودم بعد تعطیلات یعنی سال نودو نه برم...
-
گفش فروشی
دوشنبه 2 دی 1398 14:12
سلام اامروز توی دیوار یه ااگهی کار ÷یدا کردم بعد هر چی با خودم کلنجار رفتم دیدم حال ندارم برم کار کنم ای قربون خودم برم که اینقدر تنبلم ایا کسی تنبل تر از من هم هست من فقط بلدم برای دیگران تز کاری بدم به یه هر کی هم ایده دادم رفته توش موفق شده خخخخمثل دیدم توی اگهی کفش میفروشن ده هزار تومن خب اینا رو یکی بخره رنگ...
-
کلاس در کلاس
سهشنبه 26 آذر 1398 14:15
من توی زندگیم همیشه یا سرکار بودم یا سر یه کلاسی کلاسهایی هم که رفتم یهچ کدوم به اون یکی ریطی نداشته و دلیل انتخابشم اون موقع یا این بوده که دوستام رفتن منم دنبالشون رفتم یا محل برگزاریش نزدیک بوده یا گفتم برم ازش دلار کسب کنم که هیچ گاه جز یه موارد محدود نشده#مکروه بافی/گلیم بافی /بافتنی فیلمبرداری /عکاسی /فتوشا...
-
بیل گیتس
شنبه 23 آذر 1398 12:22
بیل گیتس کجایی بیایی ببینی من با تلاش زیادددد تونستم وبلاگ بزنم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 آذر 1398 12:17
سلام یعنی وبلاگم درست شد