زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

گلدونهام

اونقدر از دست مورچه حرصی هستم

هر که میاد خونه ما برمیداره از گلدون ها بهش یکی  میده.

این گلدون ها برا من هست 

دوست دارم گلخونه م پر گل باشه .

باورم نمیشه الان شاید کمتر از ۸ تا گلدون داشته باشم. 

همش رو میده به این و اون 

رفته الوررا هام رو همش رو ساقه هاش رو کنده یه عالمه ازش ساقه کنده 

رحم نکرده از سه تا گلدون قشنگم رفته داده خواهرهای که بزنه یه موهاشون 

لامصب گلدون م پرپر شد برو از بیرون بخرریا یکی دو تا ساقه نه یه کیسه پر 

اونقدر بدم اومده

تمام گلدون کوچیک هام رو بذل و بخشش کرده

میگه چکار کنم خدا منو بخشنده آفریده 

گفتم آره بخشنده ازمال دیگران 

برو خودت بخر 

ببخش به دیگران 

چرا گلدون منو میبخشی 

دیدم فایده نداره با این جور آدم که خودش رو خدای سخاوت میدونه 

تصمیم گرفتم دفعه بعدی کسی بیاد 

چرا خودم رو حرص بدم همه گلدون ها که احتمال بخشش هست و بردارم بزارم اتاق بالا تا دست از این کارش برداره 

روش میشد لباس های  و دارو ندارم رو هم اهدا میکرد .

میرم تو حیاط اعصابم خراب میشه اینهمه گلدون رو به باد داد .



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد