-
شنبه
شنبه 20 شهریور 1400 02:10
امروز تو پیجم با یکی صحبت کردم بچه خیابان باجک بود و خانم اونجا زندگی میکرد و چند دست لباس سفارش داد و منم از دهنم پرید گفتم برات میارم سر کوچه تحویل بگیر ...حالا که اینهمه باهام هماهنگ کرد مشکل اینه که من خجالت میکشم ...روم نمیشه برم حضوری مشتری ها رو ببینم فقط مجازی میتونم ...امیدوارم با این خجالتم کنار بیام سریال...
-
یه روز دیگه
جمعه 19 شهریور 1400 00:09
امروز آقای مورچه همچنان مریض بود و تو خونه موندن و براش غذا و اینا درست کردم ..صد تا کارم داشتم اما خب نرفتم بیرون نمیدونم چرا عادت دارم هر روز یه جا برم یه روز که نرم حوصلم سر میره برای عکاسی پیج لباسم مقوا بنفش خریدم که زیر لباسها بگذارم اون عکسایی که گرفتم خیلی خوبه اما هنوز حرفه ای نشده امیدوارم روز به روز عکسام...
-
شب نویس
سهشنبه 16 شهریور 1400 02:14
قرار بود هفدهم با یه بلاگر برای تبلیغ از یک و ماه و نیم پیش هماهنگ بودم برای تبلیغ پیجم اما این دو سه روز آخر نظرم عوض شد و کنسل کردم اما فکر کردم حالا اگل بخوام کنسل کنم اذیت کنه اما تا گفتم گفت اوکی و شماره کارت گرفت مبلغ رو فردا برگردونه خانم یا شخصیتی بود و از این مدل بلاگرا که زیاد شدن نبود اما فکر کنم بازخوردی...
-
عرض خاصی نیست
یکشنبه 14 شهریور 1400 02:11
حرف و حدیثی که ندارم فقط گفتم یه تک پا بیان اینجا و بگم که خواستن توانستن نیست بلکه دانستن توانستن هست دیروز این جمله رو از یه نفر یاد گرفتم اولش فکر میکردم حرفش غلطه اما بعد کلی فکر کردن دیدم جمله ش درسته .... اشتباه بود که به ما میگفتن خواستن توانستن هست آقای مورچه همچنان مریض هست خدا کنه زود خوب بشه بره دنبال کارو...
-
سلام
پنجشنبه 11 شهریور 1400 01:57
یه گروه واتس اپ دارم که بیشتر آنلاین شاپ ها هستن بعد یکیشون گفت ساعت ده آقای ایکس یه لایو داره درباره کسب و کار و اینا کی میتونه بره ببینه و خلاصش رو بیاد بگه من هم که اون ساعت بیکار بودم قبول کردم رفتم نیم ساعت بیشتر تو لایو و منتظر بودم اون آقا که خودشون رو استاد کسب و کار آنلاین میدونه و تقریبا معروفه یه نکته ای...
-
مکن ای پاییز طلوع
دوشنبه 8 شهریور 1400 03:01
کلی لباس تابستونی رودست مونده هر چی هم میفروشم میبینم کلی ازش باقی مونده چقدر ذوق داشتم اون موقع که داشتم برای فروش اینها رو تهیه میکردم اما خب با اینکه قیمت خوبه مشتری نداره خدایا چرا کمک نمیکنی اون راهی که فروشگاههای بزرگ رفتن رو به منم نشون بده کلی استوری تخفیفی گذاشتم تقریبا به قیمت خرید آخرش میان دایرکت میکن مثلن...
-
یه آهنگ غمناک دلم میخاد
شنبه 2 مرداد 1400 17:04
یه آهنگ غمناک که باهاش زار بزنم دلیلشم نمیتونم بنویسم چون دلم میخاد خاطرات های بد فراموش بشن
-
یه روز دیگه
جمعه 25 تیر 1400 00:01
این هفته خوشبختانه کلی بسته ارسالی داشتم که همش رو تا امروز که اخر هفته بود خیلی شیک و مجلسی طور به قول نقی معمولی فرستادم رفت خونه صاحبهاش انشاالله که به سلامتی از لباسهام استفاده کنند عصر هم منا میخواست بره تولد دختر خاله ش چند تا عکس بگیره همش میگفت میترسم نورش رو خراب کنم منو برد اونجا و دوربین و داد دست من منم...
-
فردا روز مهمیه
یکشنبه 20 تیر 1400 23:03
فردا یه روز مهم تو زندگیه ..که جواب و نتیجه هر چی باشه مطمئنم اگه خوب باشه تا یه مدت روم اثر خوب داره و اگه منفی باشه حسابی حالم رو خواهد گرفت ...خدایا خودت کمک کن . لباسها رو ریختم تو ماشین لباسشویی و یه چایی برای خودم ریختم و داشتم فکر میکردم به فردا ..
-
چرادلم گرفته
شنبه 5 تیر 1400 00:27
نمیدونم چرا دلم گرفته ..وقتی دلم میگیره تنها راهی که بلدم اینه که برم بگیرم بخوابم ...بخوابم و بخوابم
-
ماه درخشان بود
جمعه 4 تیر 1400 01:21
امشب که داشتیم شام برای بابام میبردیم یه لحظه چشمم به ماه خورد وااای که چقدر درخشان بود حالا دلیل علمی داشت و نمیدونم اما زیبا بود اگه مثلن توی دشت قشنگ بهش نگاه میکردیم قطعن از زیباییش صد برابر بیشتر لذت میبریم امروز نمیدونم چرا اینقدر گرسنه بودم هر چی دم دستم بود رو میخوردم اما بازم گرسنه بودم . یه نفر دو تا سفارش...
-
گلخونه داره تکمیل میشه
شنبه 29 خرداد 1400 00:16
بالای پست بام رو شروع کردین به گلخونه کردن یعنی نه اینکه گل بگاریم یا جایی که عصرا بشه رفت استراحت کرد امروز هم توری سقف رو زدیم و داره کم کم قشنگ میشه امروز هم انتخابات بود امیدوارم رییس جمهور بعدی پولهای منو از تو بورس نجات بده ..قبلی که پولهام رو گرفت بعدی پولهام رو پس بده
-
زندگی
سهشنبه 25 خرداد 1400 01:47
فردا باید برم سه پایه رو بیارم لازمش دارم
-
سلام
یکشنبه 9 خرداد 1400 13:58
از صبح تو خونه بودم ...
-
سلام
شنبه 8 خرداد 1400 15:27
همینجوری الکی سلام
-
دلم شور میزنه
شنبه 8 خرداد 1400 02:03
دلم شور الکی میزنه ..اونقدر دلم میخاست دوستم انجلینا جولی بود یا مثلن با دیوید بکهام اینا فامیل میشدیم یا با دی کاپریو و نامزدش میرفتیم دور دور
-
فردای شب قدر
جمعه 17 اردیبهشت 1400 02:37
-
خدا کمک
شنبه 21 فروردین 1400 23:34
خدایا دمت گرم بیا دست شوهر خانم فلانی رو بگیر شنیدم خیلی مشگلات داره میدونم هم چه غلطی کرده اما الان کمکش کن الان خیلی نیاز بهت داره از طرف همه طرد شده حتی بچه هاش فامیل و خلاصه همه دیگه براش هیچ احترام و ارزشی قائل نیستن نمیخام بگم من فامیل دوستم اما اشتباهی کرد تمام سرمایه ش هم رفت حداقل تو تنهاش نزار .. خدایا دمت...
-
همینطوری نوشت
پنجشنبه 19 فروردین 1400 09:23
ساعت سه صبح خوابم برد و از هفت صبح از خواب بیدار شدم و دیگه خوابم نبرده..دلم هم یه طوریه یه مدل که شور میزنه....
-
چطور شارژ کنم
دوشنبه 18 اسفند 1399 01:04
عاقا این گوشی جدید رو من چطور ُشارژ کنم؟برای بار اول چقدر باید بزنم به شارژ یعنی درستش چطوریه؟؟؟
-
روزمرگی
دوشنبه 17 آذر 1399 10:09
هوا که سردمیشه منم پوستم شروع میکنه به ترک و خشک شدن و سریع باید پناه ببرم به کرم و مرطوب کننده اماچند روز پیش کف پام ترک یه کم زیاد شده زدم تو نت یکی نوشته بود حنا ببند منم رفتم عطاری یه بسته حنا خریدم و پام تا مچ رو حنا بستم و پلاستیک پیچ کردم و بعدسه ساعت باز کردم دیدم حنا مشکی بود یعنی همون حنا هندی و پاهام سیاه...
-
ابان ماه
پنجشنبه 8 آبان 1399 14:43
من دو روز هست که همش خواب بودم سرم درد میکرد و منم خوابیدم که سردردم خو ب بشه فقط این بین یکی دو ساعت بیدار شدم یه غذا تهیه کردم برا مورچه و دوباره می خوابیدم نمیدونم این سردرد لعنتی چیه افتاده به جونم . پولهای این ماهم هم نود درصدش خرج شد تازه اولای ماه هم هست خدایا برسون یه پولی ... اینهمه پولم تو بورس مالیده شد رفت...
-
دوشنبه چطور تموم شد؟
سهشنبه 22 مهر 1399 10:43
-
روزمرگی
یکشنبه 20 مهر 1399 14:09
لباسها رو ریختم ماشین شست و پهن کردم یه پتو شستم ظرفها رو شستم و کف اشیزخونه رو طی یا تی کشیدم و شستم میوه ها رو شستم جاروبرقی کشیدم کلی تو اینترنت چرخیدم یه کم حرص خوردم و الانم ساعت دو هست و زندگی ادامه دارد خدایا توکل به تو کمک کن بشه خوب زندگی کرد
-
اخاذی
شنبه 19 مهر 1399 12:51
دوستم دیشب واتس اپ داده که دوست پسر سابقش که قبلن چند بار تیغش زده و از دوستم حدود شس میلیون به بهانه مختلف پول گرفت بازم دلش پول میخاد و به دوستم گفته اگه پول ندی میرم ازت شکایت میکنم که تو مثلن اومدی اموزشگاه من سر کلاس و شهریه ندادی .البته داستانش طولانیه و من حوصله تایپ ندارم اما اینه که این دختر گیر یه پس قالتاق...
-
رفتیم خرید
سهشنبه 15 مهر 1399 11:07
یکی دو هفته ای بود که تو خونه رسما هیچی نداشتیم و نرفته بودیم خرید کلی کنیم و اگه چیزی لازم بود رو خودم مجبور میشدم برم سوپری خرید که دیشب بالاخره اقای مورچه ظهر تماس گرفت و گفت عصر اماده باش بریم خرید همیه بین فروشگاهها ما می رفتیم افق ..اما این بار رفتیم یه فروشگاه دیگه ..اما پشیمان شده بودیم چون اون اجناسی که ما...
-
خداوندا
دوشنبه 14 مهر 1399 01:28
خداوندا توی که جان دادی و جان میگیری تویی که روزیی دهنده و مهربانی هیچ گاه من رو تنها نزار و مثل همه این سالها کنارم باش و کمکم کن ...وقتای ناراحتی تو کنارم بودی و امی دهنده بودی وقتای خوشحال هم همینطور .. ممنونم ازت بابت کمکهایی که بهم میکنی فقط در پیشگاه تو سر خم میکنم دستم رابگیر و رها نکن
-
پاییز جان
سهشنبه 8 مهر 1399 22:14
امروز برا بار اول یه نسیم خنک پاییزی اومد که کلن کیف کردم ...پاییز فصل خوشحالی منه....انرژی روحی من تو پاییز خیلی بالاس ...خدایا شکرت
-
دعوا بخاطر رب گوجه
شنبه 22 شهریور 1399 10:06
سلام امیدوارم شنبه خوبی رو اغاز کرده باشید. همه روزای تعطیل کار خونه میکنند اما من الان که توجه میکنم بیشتر شنبه ها کار میکنم الانم کلی لباس هست که کم کم ماشین لباس شویی داره زحمتش رو میکشه نمیدونم چرا هر چی لباس میشورم این سبد لباسها خالی نمیشه و همیشه چند تا لباس برای شستن هست مخصوصا از اون موقع که کرونا اومده میریم...
-
خواب راحت
شنبه 15 شهریور 1399 12:26
بعد از مدتها طولانی دیشب تونستم از ساعت ده تا هفت صبح بخوابم بدون هیچ خواب ترسناکی برای خیلی ها این موضوع بیمزه است اما برای من که خیلی وقت بود خواب درستی ندارم یه نعمت بود