با آقای مورچه رفتیم خونه مادر الیته چون من دیگه نمیخام سوار موتور بشم من زودتر راه افتادم و مورچه یک ساعت بعد رسید
ار الان به فکر شام فردا هستم ماتم گرفتاری درست کنم
که مضر نباشه راحتم درست بشه