-
نظرتون چیه؟
شنبه 31 شهریور 1403 15:03
بالاخره همستر فصل اولش تموم شد . ایشالا یه پول خوب بدهند یه لپ تاپ ازش برامون دربیاد دیروز رفتم خونه ۲۲ بهمن مریض بود گفت خوشحال شدم اومدی دلش باد کرده بود معلومه حالش بد هست . ایشالا عمر طولانی خدا بهش بده اعصابشم خراب بود خیلی غر به بچه ش میزد . از فردا هم میخام برم دانشگاه نمیدونم کار رو چکار کنم من از اولی که رفتم...
-
دزدی شد یا نه
سهشنبه 27 شهریور 1403 21:18
امروز وقتی تازه فروشگاه رو باز کرده بودم . دو تا مشتری اومدن یه خانم چهل سال پنجاه سال با یه دختر دبیرستانی بعد فکر کنم سرم رو کلاه گذاشتن . احتمال خیلی بالا میدم دو تا جوراب جنس خوب تقریبا روی هم ۹۰ تومن اینا رو جلوی روم دو در کردن . همون ثانیه متوجه شدم رفتم دنبالشون اما غیبشون زده بود . بعد هی فکر کردم به صاحب...
-
کافه بازار
سهشنبه 27 شهریور 1403 02:06
تعداد بدهکاری هام داره بیشتر میشه یعنی از دایره امن یه کم اومدم بیرون قبلن اگه چیزی میخواستم و پول نداشتم بی خیال میشدم اما الان یاد گرفتم که قسطی بخرم درسته قسطی ممکنه پولش بیشتر بشه اماوقتی همه پولش رو یه جا نباشه قسطی راه خوبیه ۸۰۰ به اصفهانیان بدهکار شدم یه انگشتر سبک خریدم پولم کم اومد دیگه گفتم ۸۰۰ بعدن میارم ....
-
زندگی
یکشنبه 25 شهریور 1403 00:56
دیشب تا پنج صبح بیدار بودم از این پهلو با این پهلو میشدم بلند شدم یه کم راه رفتم نشستم موبایل بازی کردم اما خوابم نمیبرد که نمیبرد لامصب تا پنج فکر و خیال زندگی ولم نمیکنه . آخرش نمیدونم چطور خوابم برد ه بود . بیدار شدم یه چرخی زدم رفتم کتابخونه پیش اون خانم که داره از شوهرش جدا میشه و هر روز از خونه میزنه بیرون تو...
-
جذاب ترین زن دنیا
شنبه 24 شهریور 1403 03:02
اگه از من بپرسن زیباترین زن جهان کیه ؟ یکی از کسایی که نام میبرم حتما جورجینا نامزد رونالدو هست . جوان ..زیبا ..خوش هیکل..با اعتماد به نفس ...با انگیزه واقعن کاریزماتیک داره از یه سطح متوسط که داشته تونسته خودم رو بکشه بالا خیلی عاقل و باسیاست هست که تونسته اینهمه سال رونالدو رو مرد زندگی خودش نگه داره. البته آدم زیبا...
-
وبلاگ
جمعه 23 شهریور 1403 13:11
بچه ها میشه اگه وبلاگ قشنگ کسی میشناسه بهم معرفی کنه منم با وبلاگ های قشنگ آشنا بشم .البته توی بلاک اسکای همه رو میخونم و میشناسم منظورم توی بلاگفا هست .اونجا تازه میخونم گفتم اگه وبلاک خون قدیمی هستید .جایی رو میشناسید به من معرفی کنید. کامنت ها رو باز میکنم اما لطفن آدم های خوبی باشید نیایدد برام کامنت بد و منفی...
-
فیلم مرد فیل نما
پنجشنبه 22 شهریور 1403 13:20
دیشب قصد کردم صبح برم سرخاک اموات اما متاسفانه خواب موندم. و برا عصر هم که باید برم سرکار خوش به حال مردا با یه تیشرت و شلوار میپرن سوار موتور میشن از کوچه ها میانبر میزنند و سریع به مقصد میرسند بدون اینکه بخوان لباس ست کنند یا موی درست کنند . من آماده شدنم فقط یکی دو ساعت طول میکشه . البته نصفش برا وسواس هست که...
-
دوست
دوشنبه 19 شهریور 1403 13:27
دیروز یه آشنا خیلی قدیمی همسایه مادرم اینا رو دیدم یه کم داشتیم حرف میزدیم یه دفعه احساس صمیمیت کرد باهام گفت .من هرگز فکر نمیکردم تو شوهر بری!!!!! یعنی کسی تو رو برا ازدواج بخاد.. وقتی ازدواج کردی تعجب کرده بودیم. یه دفعه لبخندم خشک شد . ببین چه طرز فکری درباره خانوادمون داشتن یا درباره من من چون همش سرکار بودم خیلی...
-
ملک
دوشنبه 19 شهریور 1403 01:58
تو باشگاه یه خانم هست داره از شوهرش جدا میشه امرور میگفت چند ماهه از روستای نزدیک شهرمون هر روز صبح ماشین سوار میشه میاد باشگاه تا پنج عصر تو سالن ها میچرخه بعد میره خونشون و دوباره فردا میاد. که مثلن تو طول روز شوهرش رو نبینه گفتم برو خونه بابات اینا گفت اونا راهم نمیدن. چی بگم خیلی براش ناراحت شدم. همه زندگی ها یه...
-
تجربه
شنبه 17 شهریور 1403 22:01
دیروز از صبح تا شب تنها تو فروشگاه بودم . مسئولش و بقیه مسافرت و این طرف و اون طرف بودن . و من قبول کردم تنها فروشگاه رو اداره کنم. خودم رو به چالش کشیدم ببینم میتونم تنها فروشگاه بچرخونم. مسافر تو شهر ما هم زیاد اومده واولش خلوت بود اما از یازده به بعد کم کم شلوغ شد و دیگه اونقدر شلوغ پلوغ شد من فرصت نمیکردم جواب به...
-
درباره من
پنجشنبه 15 شهریور 1403 13:42
چند روز پیش دیدم یه نفر درباره م پست گذاشته اسمی از من نبرده بود اما کامل مشخص بود که اون آدم که ایشون صحبت کرده من هستم . چون وضع اوکی ندارم چون با مورچه بحث دارم . چون حمایتگر ندارم. پس زندگی درستی ندارم و بچه تو این زندگی معنایی نداره حرفاش از یه جهت منطق هست درسته من خیلی خیلی بهتر از ایشون متوجه شرایط هستم . اما...
-
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً
چهارشنبه 14 شهریور 1403 13:39
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ «1» وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ «2» الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ «3» وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ «4» فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً «5» إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً «6» فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ «7» وَ إِلى رَبِّکَ فَارْغَبْ «8 بعد از هر سختی آسانی هست همه چیز حتی بند صندل را از خداوند...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 شهریور 1403 13:38
سلُوا الله کلِ شَی حتی الشَسع فانِ الله ان لم یُّیسره لَم یَتَیَسر. همه چیز حتی بند صندل را از خداوند بخواهید... که اگر خداوند آن را میسور نکند میسر نخواهد شد. از جان و دل یقین دارم به این حدیث که کوچکترین امور هم باید از کسی که سازنده همه چیز است در این جهان خواست. او را باور دارم و از او می خواهم.
-
از بین مانکن ها
سهشنبه 13 شهریور 1403 12:28
وقتی میرم کوچه مسی سرکار فروشگاه کسی نباشه یه صندلی رفتم گذاشتم پشت مانکن های ویترین و از بین مانکن ها کوچه و مغازه های روبرو رو نگاه میکنم رفت و آمد مردم و......یکی از مغازه هایی که میتونم ببینم یه فروشگاه لباس بزرگه لباس مردانه که یکی از برند های معروف ایران هست .و خود فروشگاه تولیدی داره و خودش لباس ها رو میدوزه...
-
دیوار
دوشنبه 12 شهریور 1403 17:49
سال قبلی یه کم جنس دستم بود یه خانمی از دیوار باهام دوست شد . گفت امانی بده دستم فروختم پولش رو میدم. یه کم ازم گرفت و دیگه هر بار برا پول تماس گرفتم قسم و ایه که فعلن ندارم. و اگه میشه تماس نگیر شوهرم نمیدونه من اینکار رو میکنم . خودم پول دستم اومد بهت میدم جنس ها رو هم به خواهر و زن داداشش و اینا قسطی داده بود اونام...
-
برم خونه مادر مورچه
شنبه 10 شهریور 1403 20:37
امشب یکی دو ساعت دیگه شب نشینی میخام بریم خونه مادر مورچه دختر و پسراش همه رفتن مسافرت و مادره تنهاست. وقتی تنها میشه زن خوبی میشه .
-
چای تلخ
جمعه 9 شهریور 1403 18:17
دارم پریود میشم از کجا میدونم ؟ چون بعد این همه سال خودم رو میشناسم که از لحاظ روحی چند روز قبلش داغون میشم و بدن درد هم میگیرم .الان هم داغونم به زور اومدم سرکار با یه حال خراب از اینکه این ماه هم پریود شدم. و یاد بچه افتادم کلن امروز از دیشب این حس مادر نشدنم اومد تو ذهنم . تو فکر و خیال از اینکه چرا و به کدوم گناه...
-
پنج شنبه هم تموم شد
پنجشنبه 8 شهریور 1403 23:41
صبح رفتم باشگاه تصمیم گرفت روزای فرد برم بلکه مجبور بشم صبح زود از خواب بیدار بشم بعدش رفتم خونه مادرم یکی دو ساعت نشستم و اومدم خونه لباسم رو عوض کردم رفتم سرکار اول که دو ساعتی برق نبود و خیلی بدن درد گرفته بودم اونم بخاطر باشگاه بود یا اینکه زیاد پیاده روی کردم بودم رسیدم خونه مورچه سیب زمینی و بادمجون سرخ کرده بود...
-
شاید رفتم باشگاه
چهارشنبه 7 شهریور 1403 16:52
امروز ساعت ده بیدار شدم خونه رو جاروبرقی کشیدم و یه چی درست کردم خوردم. بعد رفتم خونه مادرم یه یک ساعتی نشستم و به حرفاش گوش دادم . وقتی مریض میشه همه رو متهم میکنه صد بار گفتم فلان جا نرو وقتی میری و میایی مریض میشی بعد بازم میره ..بهش گفتم تقصیر خودته وقتی سالمی قدر نمیدونی و خودت رو میندازی تو چاه مریضی که با سختی...
-
آدما
چهارشنبه 7 شهریور 1403 02:21
ممکنه بعضی از آدما از زندگیت برن ولی این پایان داستان زندگیت نیست بلکه فقط پایان بخشیه که اونا توی دا ستانت داشتن
-
یادگیری
چهارشنبه 7 شهریور 1403 01:39
من الان خیلی چیزا بلدم حالا یا کلاس رفتم یا به مرور زندگی یاد گرفتم اما اولین چیزا که آدم یاد میگیره خیلی شیرین هست مثلن وقتی برا بار اول تونستم با قاشق در نوشابه رو باز کنم اونقدر به پسر خاله هام حسودی میکردن اونا تند و تند باز میکردن و من و خواهرم بلد نبودیم اما بالاخره یاد گرفتیم با یه ضربه باز کنیم. الان چرا مثل...
-
انجیر زرد
سهشنبه 6 شهریور 1403 20:46
من خیلی طرفدار انجیر زرد هستم یه همسایه داریم درخت انجیر زرد داره یه بار منو تو کوچه دید بهم یا ظرف انجیر زرد داد دلم میخواست گریه کنم از خوشحالی دیشب یا پریشب هم به فکر انجیر زرد بودم الان دیدم سر کار یکی یه پلاستیک انجیر زرد بهم داد . الان من خوشحالترینم برم خونه بشورم و بخورم جای همه خالی الان تو کوچه مسی برق ها...
-
واقعن از دار دنیا چی میخام؟
سهشنبه 6 شهریور 1403 18:03
خودم واقعن نمیدونم از دار این دنیا چی میخام هر موقع یه هدف در نظر گرفتم و براش تلاش کردم متاسفانه آخرش نتیجه برام نداشت .من فقط تلاش کردم چقدر برا بچه تلاش کردم چقدر دکتر چقدر عمل چقدر از نظر روانی تحت تاثیر بودم اما آخرش هیچ چقدر برا کار تلاش کردم اونم آخرش هیچ تنها چیزی که سر پا نگه داشته من رو اینه که برا همه چی...
-
زندگی
سهشنبه 6 شهریور 1403 00:23
اونقدر دلم میخواست مثل خیلی ها بیام خاطرات گذشته م رو بنویسم . از عشق از مسافرت از خوشی ها اما متاسفانه همش کار سخت بوده همش بی پولی و اگه هم رابطه دوستی با کسی بود جز توهین و تحقیر و اخرشم بهم خیانت چیزی نبود. امروز سرکار خیلی خسته بودم کاری هم نکردم اما خیلی پاهام درد گرفته بود و ساعت خیلی دیر میگذشت . بالاخره ساعت...
-
دلم چی میخواد
دوشنبه 5 شهریور 1403 00:48
دلم انجیر زرد میخواد دلم پیتزا میخاد دلم قلیون با دختر خاله هام رو میخاد دلم هویج بستنی میخواد دلم نان کنجد با هندونه و پنیر و گردو تازه میخواد دلم کتلت برشته با خیارشور میخاد دلم بادمجون سرخ شده با ریحون میخاد دلم دو مشت پسته میخاد فعلن همینا الان از حقوقم هنوز پول دارم میتونم هر کدوم رو بخوام تهیه کنم اما یه زمانی...
-
عکس
یکشنبه 4 شهریور 1403 03:17
یه خاطره که از چهار یا پنج سالگی یادمه یه خانمی اومده بود تو محل ما عکس میگرفت میرفت چاپ میکرد و عکس رو میداد و پولش رو تحویل میگرفت . خونه همه رفت و عکس میگرفت اما از من عکس نگرفتن من تو عکس همسایه ها هستم . اما تو عکس های خودمون نیستم. مادرم با خواهرم ژست گرفته بودن تا خانمه ازشون عکس بگیره مادرم نگفت من دو تا دختر...
-
مالک
یکشنبه 4 شهریور 1403 02:30
چرا تو فیلم زخم کاری همه زن ها عاشق مالک هستن .؟؟ و امیدوارم خون حاج عمو پایمان نشه و این مالک به سزای کارش برسه .
-
شب اربعین
یکشنبه 4 شهریور 1403 01:20
خونه برادرم یه راه کوچیک به خونه همسایه ش داره یعنی اونا بالا هستن این پایین از سرکار رفته خونه دیده یه کم وسایلش جا به جا شده یعنی چند تا تعییر کوچیک بعد دقت میکنه میبینه عه ۵ تا تن ماهی نیست یه شامپو خارجی و یه کرم چند تا نوشابه و چند تا وسیله مثل این و میفهمه بچه ها همسایه از اون دری که بین خونشون هست از لای نرده...
-
خاطرات فروشگاه
شنبه 3 شهریور 1403 04:16
عصر کلید دست من بود هنوز مغازه های اطراف کامل باز نبودن . رفتم در فروشگاه رو باز کردم . سیستم ها رو روشن کردم و اومدم بشینم یه آقایی اومد . یه کم نگاه کرد و گفت لباس خواب دارید ؟؟ لباس خواب برا خانم و ذهن من یه دفعه شروع به توهم زد و من افتادم تو شک ایا این مزاحمه یا مشتری ؟ اصلن منظورش از لباس خواب چیه؟ گفتم نداریم و...
-
خاطرات فروشگاه
چهارشنبه 31 مرداد 1403 01:50
دیروز یه اقای مسن اومده بود مغازه و توی رگال تاپ ها رو داشت با دقت نگاه میگرد از هر کاری خوشش میاومد بررسی میکرد جنسش رو دست میکشید این و اون ورش رو میدید. بعد میرفت کار بعدی دونه دونه تاپ ها رو با ظرافت نگاه میکرد رفتم پیشش گفتم کمکی ازم برمیاد یه تاپ قشنگ و شلوارک میخواست منم دیگه هر چی کار سن بالا ساده بود رو...