ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
احساس حسادت دارم
گفتم بنویسم آروم شم
خواهرای مورچه رفتن مسافرت خارجه
الانم برگشتن
حس حسادت گل کرده
صد بار به مورچه گفتم اینا اگه کاری میکنند به من نگو
اعصابم میریزه به هم
اما میاد خبرا رو میاره
اونام که تو پول و طلا و سلامتی و خوشی و مسافرت هستن
منم غمگین میشم
غمگین از نابرابری ها
از تعبیض ها
باید بیشتر روی خودم کار کنم
بابد فابل های انگیزشی بیشتری گوش کنم
باید عباسمنش و عرشیانفر و فلان و بهمان دیگه بیشتر بشنوم
دوره های بیشتری شرکت کنم
تا با روانم کنار بیام
من هنوز انسان کاملی نشدم
خدایا دعا میکنم شنبه اون دوستم نیاد خونمون
من عصر کلاس دارم
صبح ها خوابم و وقتی بیدار شم بابد درس بخونم
اگه بیاد گرفتار میشم.
خدایا دعا میکنم بتونم برم عضو گروه نعیمه اینا بشم .
و باهاشون تعامل داشته باشم
خدایا این فکر و خیال مادر مورچه رو از تو ذهن من دربیار
همش همش دارم تو ذهنم باهاش دعوا میکنم.
امروز با کیا رفتیم مغازه اخوان
اون چی که میخاستم نداشت دست از پا درازتر برگشتیم
برا شام هم ماکارانی درست کردم که مورچه شام خورده بود
و ماکارانی من ماند
و خبر خوش شایع عزیزم خانوادشون داره سه نفره میشه .
امیدوارم به سلامتی به دنیا بیاد
قدمش م خیر باشه برا همه