ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
عه یعنی عشقشون از بین رفت یا از اول داشتن فیلم بازی میکردن؟
طلاق اونم بخاطر خشونت خانگی
البته من عشق هایی که جار زده میشه رو باور نمیکنم.
نمیدونم لیلی و مجنون یا شیرین و فرهاد و اینا چطور با هم بودن که قلبهایمان برا هم بود اما من عشقی تو جامعه ندیدم
مثلن تو روستامون این پیرمرد و پیرزنها شاید بتونی عاشق و معشوق پیدا کنی اونم شاید چون بعضی پیرمردا روستاها یه نمه هیز تشریف دارند.
اونقدر دلم میخواست یه حس عاشقانه رو تجربه کنم .
متاسفانه به هر کی گفتیم سلام نامرد آب کار در اومد .
مورچه هم که علاقه خاصی بهم نداره.
بیشتر یه حس دلسوزی بهم داره
کاش وقتی نوجوان و و کودک بودم بهم مهربانی میشد میاومدم اینجا مینوشتم اما فقط فحش و کتک و یادمه
ترومای من
نوجوان بودم
مهمون برامون اومده بود مادرم اونقدر جلو مهمونا فحشم داد
میگفت الهی بمیری ..تیکه تیکه بشی ..بی شرف ...خاکبر سر ..
کی می میری ما راحت بشیم.
ول هم نمیکرد
تمام ساعتی که مهمون بود فحش میداد
منم از ابرو ریزی میترسیدم
یعنی من و خواهرم تو سری خور بودیم بلد نبودیم از خودمون دفاع کنیم
اونقدر فحش داد که مهمون گفت من اعصابم خورد شد .
من میرم و دیگه هم نمیام اینجا
اگه خواستید شماها بیایید خونه من .
و دیگه هم تا سالها بعد نیومد.
اینو دقیق یادمه از استرس قلبم تپ تپ صدا میکرد .
جرمم چی بود ظرف ها و نشسته بودم
چون مهمون بود پیش مهمون ها نشستم .
بعد که مریض میشه توقع داره مثل پروانه دورش بچرخیم .
تو بالهای ما رو چیدی حالا حرف خدا و امام به ما میزنی .
قبلن خدا نبود ؟؟
ا