زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

شادمهر

 یکی از بهشتی ترین کنسرتی که دوست دارم  بتونم برم کنسرت شادمهر هست .

اینقدر من اهنگ های این بشر رو دوست دارم .

 آهنگهاش  موقع غم بوده 

موقع شادی بوده 

تو تنهایی ها بوده 

تو شلوغی بوده 

من خواننده مورد علاقه زیاد دارم چون کلن از چیزی بدم نمیاد مگر اینکه واقعن خیلی افتضاح خونده باشن .و اما شادمهر گل سر سبد خواننده ها و سلبریتی ها هست.

بعد حدود یه سال یا یه سال و نیم زنگ گوشی همراه رو از یه اهنگ عربی که میگفت سبحان الله و ......خیلی قشنگ بود 

اون رو عوض کردم و  صدای سوت شادمهر رو گذاشتم .

هر موقع حالتون بد هست این سوت رو دانلود کنید .و کیف کنید. 

دوست

از کجا میشه یه دوست خارجی ترجیحن ژاپنی پیدا کرد؟؟؟

نمیدونم چرا دلم میخاد با یه دختر از ژاپن دوست بشم 

به نظرم ژاپنی ها ادم های با روحیه لطیف و احساسات قشنگ هستن 

اینو از وسایل کیوتی که دارند میشه فهمید 

دوست خارجی خیلی داشتم اما هیچ کدوم ژاپنی نبودن 

از دوستای خودم هم بگم از عید که تصمیم گرفتم فقط با یک نفر رفت و آمد کنم و دیگه نزارم کسی بیاد خیلی گفتن بیاییم خونتون و از این حرفا منم همشون رو می پیچونم .

هم هزینه ش زیاده برام 

هم بعدن بی معرفتی کردن و از خونه زندگیم عیب و ایراد گرفتن 

و مسخره کردن .

هم اینکه هم اونها می‌اومدن و من رو دعوت نمیکردن 

بخاطر همین امسال فعلن غیر فاطمه که دختر خوبی هست کسی نیومده 

قبلن هم اشتباه میکردم رفیق بازی می‌کردم 


خبر

هر چی از سنم بیشتر میگذره 

بیشتر متوجه این میشم که این دنیا کاملا برا مدار بی عدالتی می چرخه  ، فقط مرگ هست که برای همه برابر و اتفاق می‌افتد 

یه چند درصد کم متوجه شدم احتمالن خواهر مورچه که یه بچه کوچیک داره

مجدد باردار هست 

حالا به من نگفتن حتما فکر کردن من حسودی میکنم یا چشم میزنم .

خودم هم شک کردم یه خبری هست اما حدسم به بارداریش نمیرفت 

چون خواهرش تا حالا ندیده بودم قران و اینا بخونه اون هفته ای رفت وضو گرفت و شروع کرد به قران خوندن .اینا حامله میشن از این کارا می‌کنند و مومن میشن که مثلن بچه مومن به دنیا بیاد .

قرآن که داشت میخوند تو دلم گفتم چه عجیب چه عجب این داره از این کارا میکنه 

 دیگه باید یه برنامه بچینم حالا حالا ها نبینمشون 

الان میخان جلو من رژه بروند و شکمشون  رو نشون بدهند .

بعدن هم اگه تو حامله گی مریض شدن یا فشارخون بالا پایین شد بگن من چشم زدم 

خدا هم به ما بچه ای نداد که ما هم مثل آدم زندگی کنیم .

خدا کمکم کنه که این حساسیت که توی این قضیه دارم کمتر بشه .

و به دل ما هم آرامش بده.


جمعه

یکی از چیزایی که دلم نمیخاد پیش کسی درد دل کنم یا از احساساتم بگم اینه که بعدش بهم میگن پریود شدی؟ یا اگه این حرف رو نزنه حتما حرفم رو میبره به همه پخش میکنه ..یا میگه اخی 

یه جوری رفتار می‌کنند انگار توی این دنیا هیچ چیز ناراحت کننده ای نیست و اگه از چیزی ناراحت بشی و مشکلی باشه که نتونسته باشی که حل کنی  بخاطر اینه که یا پریودی یا ناشکر 


البته من خیلی وقته حرفام رو به کسی نمیزنم 

تنهایی حرص خوردن خیلی بهتر از اینه که بری رازت رو یا مشکلات رو برای دوستی  با کسی تعریف کنی .اونا اینطور باهات برخورد کنند. 


سرگیجه

به مورچه گفتم یه دار گلیم  با وسایلی که داره درست کنه  با وسایلی که دارم یه گلیم کوچیک ببافم .

دیروز هم دانشگاه کلاس ریاضی داشتم هیچی نمیفمیدم یعنی واقعن هیچی 

کل کلاس نمیفمید اونقدر استاد ریاضی درس رو پیچیده توضیح میده

مشکلش اینه که میاد درباره اثبات یه فرمول صحبت میکنه نصف بیشتر وقت میره درحالی که اثباتش تو امتحان نمیاد   یه حالت اطلاعات عمومی میگه بعد که خسته میشیم و اخرای وقت فرمول رو میگه و یکی و تا مثال حل میکنه و جلسه بعد هم درس بعدی رو میگه .احتمال خیلی زیاد نتونم ریاضی رو قبول بشم این ترم حالا قبولم نشم میزارم ترم های بعدش دوباره برمیدارم .

هوا گرد و خاک شده منتظرم بهتر بشه یه سر برم خونه مادرم .