ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هر چی از سنم بیشتر میگذره
بیشتر متوجه این میشم که این دنیا کاملا برا مدار بی عدالتی می چرخه ، فقط مرگ هست که برای همه برابر و اتفاق میافتد
یه چند درصد کم متوجه شدم احتمالن خواهر مورچه که یه بچه کوچیک داره
مجدد باردار هست
حالا به من نگفتن حتما فکر کردن من حسودی میکنم یا چشم میزنم .
خودم هم شک کردم یه خبری هست اما حدسم به بارداریش نمیرفت
چون خواهرش تا حالا ندیده بودم قران و اینا بخونه اون هفته ای رفت وضو گرفت و شروع کرد به قران خوندن .اینا حامله میشن از این کارا میکنند و مومن میشن که مثلن بچه مومن به دنیا بیاد .
قرآن که داشت میخوند تو دلم گفتم چه عجیب چه عجب این داره از این کارا میکنه
دیگه باید یه برنامه بچینم حالا حالا ها نبینمشون
الان میخان جلو من رژه بروند و شکمشون رو نشون بدهند .
بعدن هم اگه تو حامله گی مریض شدن یا فشارخون بالا پایین شد بگن من چشم زدم
خدا هم به ما بچه ای نداد که ما هم مثل آدم زندگی کنیم .
خدا کمکم کنه که این حساسیت که توی این قضیه دارم کمتر بشه .
و به دل ما هم آرامش بده.