زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

نی نی سایت

الان تو نی نی سایت بودم

همه از درآمد های شوهر هاشون نوشتن 

اوف 

حالم خراب شد 

من باید چی مینوشتم هیچ

با بگم در حد یه نون و نوشابه و اینا شاید روزی صد یا صد و پنجاه

مردک فقط در حد دوسه لقمه غذا جور کنه 

دیگه کار نمیکنه 

الان یه مشت آدم میا د برام کامنت میزاره یا طلاق بگیر 

یه سری هم میگن خدا رو شکر کن که همین یه لقمه رو خدا بهتون داده

برام کامنت نزارید و پیشنهادات  رو توی زندگی خودتون پیاده کنید 

من عمرم حروم شد رفت .

هیچ راهی جز غصه ندارم 



در راستای جست و جوی کار

خب فکر کردم برای کار چه مهارتایی دارم 

که یکیش کاراز اینترنتی هست که تجربه ادمین  بودن رو دارم

رفتم توی کانالی اگهی ادمین گذاشتم 

یعد یه آقایی پیام داد 

صحبت و اینا  گفت حقوق چقدر میگیری 

منم هول شدم

گفتم صد و پنجاه هزار تومن تو بیست روز خخخخخخخخ

نمیدونم فازم  چی بود صد و پنجاه  پول اینترنت و فیلتر شکن نیست 

بعدش پیام داد 

که کار رو شروع کن اخر ماه حقوق میدم

اخه صد و پنجاه چیه 

که بخواهی سی روز دیگه بزنی به کارت 

منم پیام دادم 

موفق باشید .

 میگم هر چی خسیس هس به من میخوره 

اخه صد و پنجاه چیه دیگه ..

اخه اگه اعتماد نداری چطوری میخوای رمز ورود  رو بهم بدی برات کار کنم

موقع کار اعتماد داری 

موقع پول اعتماد نداری ؟ ؟؟؟؟؟





صبح دکتر بودم

صبح رفتم دکتر 

قرص بهم داد 

همین گفتم اینجا بنویسم یادم نره از کی قرص رو خوردم 

چکار کنم چکار نکنم

دلم میخواست دغدغه مالی نداشتم اون وقت میرفتم به دنبال رویاهام 

اخ چه شیرین هستن رویاهام 

به نظرم بابد مجدد یه کار بیرون پیدا کنم یه مدت برم سرکار 

اما اطراف ما کار نیست راه های  دورم توی این گرما خیلی آذیت میشم 

اما بالاخره بابد یه فکر کنم.

اگه تهران بودم  یه کاری پیدا میکردم  حتی دستفروشی 

اما اینجا کار خاصی نیست

اگه هم پیدا کنم سر حقوق اذیت میکنند

حداقل خیاطی چیزی هم بلد نیستم 

اگه بلد بودم الان به درد میخورد

به سرم زده برم کلاس عروسک دوزی 

اونم میگم الان برم کلی شهریه بدم تو این اوضاع اگه به کارم نیاد چی؟

خدایا خودت یا فکر بنداز تو سرم 

فکرم کار نمیکنه دیگه

خدا چه کنم 

؟


حقیقت

بالاخره یه روزی میفهمی که میتونی از خیلی چیزا دلسرد باشی یا دوستشون نداشته باشی، ولی با اینحال خیلی عادی به زندگیت ادامه بدی، شاید بلوغ اصلا همین باشه، درک این واقعیت که افکار و احساسات تو، هرچقدر هم که درست باشه، ذره‌ای از واقعیت دنیا کم نمیکنه......