زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

۶/1400

اقا نمیدونی چقدر حس گریه دارم ...نه از این گریه ها که یه قطره اشک میاد نهههه میخام زار بزنم زارررررر

همش یاد گذشته م میافتم و حسرت میخورم 

خواستم به خدا شکایت کنم اما دیدم خدا هم کمکش رو بهم کرده این خود من بودم که چشمام بسته بوده 

دلم عموم رو میخاد صداش خیلی قشنگ بود با اینکه شغلش خیلی معمولی بود و سوادی  اما خیلی ادبیاتی صحبت میکرد  خدا رحمتش کنه 

دلم  میخواد یه دوست داشتم باهاش میرفتم دور دور 

من هیچ گاه از فرصت هام استفاده نکردم 

دلم  خنده میخاد یعنی بخندم تمام دندونام پیدا بشه 

گوگوش تو یکی از کنسرت هاش گفت اگه  میخاد تنها بشی  ازدواج کن .




۴/1400

امروز موقعی که ما سر کار بودیم یعنی تو سالن بودیم  دیدم صاحبکار استوری برف گذاشته...اخخخخخخ ننه نگو ما متوجه نشده بودیم داشته برف میاومده و بعدم قطع شده بوده و موقعی که ما دیگه رفیتم سه ظهر بوده و اثری از برف نبود 

البته برف  یه خورده  نه از اون برف زیادااا 

برف قم خیلی کمه ......

خدایا نکنه برف رو قطع کنی  و یه موقع من بچه دار شدم میخام برف نشونش بدم ....

بعضی موقعها که به آقای مورچه نگاه میکنم دلم میشوره براش 

نتونستم زندگیم رو بسازم 

و ای کاش های زیادی دارم.......


امروز سالگرد پسر عمه بود  خیلی پسر آرومی  بود 

هیچ حاشیه ای نداشت ..

دعا میکنم خانمش و بچه ها رو خدا کمک کنه 



همچنان دلم یه دوست خوب میخواد..

دلم یه ساندویج همبرگر با نون باکت و کاهو و سس میخواد 

دلم پارک میخواد 

دلم  تاس کباب میخواد

دلم خونه عدنان بیک تو عشق ممنوع رو میخااددددد

جواب این دل رو من چی بدم ؟



۳/1400

داشتم فکر  میکردم  به اینگه من خیلی دوست و رفیق دارم درصورتی که انگاری دوست و رفیقی ندارم 

یه عالمه آدم میشناسم و باهاشون رفاقت کردم اما اونها اگه کمک بخوام بهم کمک نمیکنند فقط مثل هیوا یا زهرا یه مقدار یک درصد کمک حالم باشن 

دلم دوست میخاد رفیق میخواد 

اما کسی نیست 

دلم میخواست با دوستام میرفتم دور دور یا کافه اما هیچی کی نبود 

فقط با هیوا اونم خیلی کم رفتم حرم 

من دلم دوست صمیمی میخادددددددددددددددددو

1400/2

با آقای مورچه رفتیم خونه مادر الیته چون من دیگه نمیخام سوار موتور بشم من زودتر راه افتادم و مورچه یک ساعت بعد رسید 

ار الان به فکر شام فردا هستم  ماتم گرفتاری درست کنم  

که مضر نباشه  راحتم درست بشه 

۱۴۰۰/۱

دیروز یه نفر برام پیام گذاشته بود که اگه برای عنوانهات سخته موضوع بنویسی براش شماره بزن .

منم از این به بعد شماره میزنم  به پیشنهاد یه دوست مجازی 

پیام که از طرفتون میاد رو میخونم خیلی ذوق میکنم برام پیام بزارید ذوق کنم .

امروز یعنی امشب روز مادر هست .هدیه آقای مورچه موبایل بود که هفته قبلی خرید .

فردا هم برم خونه مادرم برای اونم تصمیم داریم پول بدهیم اگه چیزی لازم داشت خودش بخره 

برای مادر شوهر هم که هیچی امسال دومین سالی هست یعنی دو سال از آخرین روزی که رفتم خونشون میگذره 

اخرین باز روز مادر بود که فکر کنم اون موقع اواخر بهمن بود رفتم خونش 

تو سرما با موتور اینهمه  راه رو بعد با بی توجه ای و یه حسی مواج شدم که دخترای این مادر شوهر خوششون نمیاد من اونجا باشم .

حتی رفتم توی حیاط صدای مادر شوهر میا اومد که به  اون دخترش  تلفن زد که بیا دور هم باشیم و التماس میکرد فلانی تنهاس بیا 

اما اون قبول نکرد چون من اونجام بیاد 

و تا اومدم توی اتاق دیگه تلفنش زو قطع کرد 

اون موقع یه حس بد گرفتم اخه اینهمه تنفر که اونها از من دارند هیچ گاه 

درست نمیشه ..

و من همون شب توی دلم تصمیم گرفتم دیگه هیچ کاه پام رو اونجا نزارم که اینطور بی احترامی بهم نشه  حتی با روی خوش خداحافظی کردم اما دیگه نرفتم و 

البته اونهام اصلن براشون مهم نبود هیچ گاه دنبالم نیومدن یا دعوتم نکردن 

ایشالا که کنار دومادها شون خووووش باشن 

واقعن میگم ایشالا خوش باشن .



خدایا امشب که تولد حضرت زهرا و روز مادر هست دعا میکنم که همه بچه ها رو در سلامتی برای مادراشون نگه داری و 

به کسایی که فرزند ندارند هم یه فرزند سالم و خوب و مهربون عطا کنی 

و اونهام طمع مادر شدن رو بچسن 

خدایا دعا میکنم برای زن محمد و الهام و صدیقه و خواهر زن عمو عاطفه و 

عروس علیزاده و 

و خودم یه فرزند سالم و خوب و مهربون و باعث افتخار  نصیب کنی ماها هم طمع مادر شدن رو بچشیم


#روز_مادر