زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

میز

دیروز به اقای مورچه گفتم دلم میخاست یه میز کوچیک داشته باشم که پایه هاش کوتاه باشه و موقع غذا خوردن 

همون طور که روی زمین هستیم سفره رو بندازم روش و غذا روی اون میز بخوریم .....دیگه شبش رفتیم بازار مبل و اینا با کلی بالا و پایین کردن یه دونه دادیم درست کنند .

یکی ا اخلاقهای اقای مورچه اینه که چیزی نمیزاره به دلش بمونه اگه لازم باشه برا خونه حتما میخره 

حالا اکه من باشم خساست میکنم و نمیخرم .اگه هم بخرم چه پولش باشه چه نباشه یه چند ماهی طول میکشه امااقای مورچه در اولین فرصت میخره.حالا از اون موقع که کرونا اومده وسواس گرفتم و الان خوب شد که سفره روی زمین  نیست ..

گربه

عصر رفتم پارک سر کوچه یه کم  جگر بدم به گربه ها 

عاقا همه پارک رو  زیر و رو کردم یه گربه پبدا نشد معلوم نبود کجا بودن .

اخرشم بعد کلی معطلی و گشتن دنبال یه گربه جگرها رو گذاشتم کنار یه جایی که چند باز دیدم گربه اونجا بوده .

یعنی گربه های محله ما امروز کجا بودن،؟

بازم خواب ترسناک دیدم

خواب دیدم که یکی تو خواب صدام کرد  همون لحظه از خواب پریدم و دیدم قلبم تاپ تاپ میرنه از ترسم رفتم تو گرما زیر پتو و هی می‌ترسیدم که خوابم برده بود....

صبحم یه کم کارها رو کردم از ترسم زدم بیرون 

 چرا من اونقدر از روح و جن میترسم  ...خدایا بهم آرامش 

برا اقای مورچه تعریف کردم میگه تو فقط برا من  لات هستی و غرغر میکنی برا بقیه  شکلاتی 


پیرو اون موضوع که دوست دارم تغییر کنم دیگه هر موقع از خواب بیدار بشم یه لیوان شیر رو یه کم قهوه میریزم و میخورم  با اینکه از شیر بدم میاد اما قهوه قابل تحملش میکنه



میشه اگه کسی این رو میخونه یه پیام بزاره ؟فکر کنم با بلاگ اسکای دچار مشگل شذم

خب از اون روزی که تصمیم گرفتم عوض بشم بگم چه کارایی انجام دادم

اول...چایی خوردن رو دیگه قطع کردم خیلی چایی میخوردم  نمیدونم بعضی ها میگن خوبه بعضی هم میگن بد هست من به این کاری ندارم اما خیلی زیادروی میگردم دیگه فعلن که چند روزه نخوردم  و امیدوارم هم  نخورم 

امیدوارم مثل قلیون بشه چقدر چند سال پیش می‌کشیدیم اما یه باره از بوی قلیون متنفر شدم و به یکباره دیگه 

تموم شد و ادامه ندارم .


دوم…یه کم حدود ده کیلو اضافه وزن دارم و بنا به دلایل پزشکی که خودم میدونم حتما باید کم بشه اینم دو سه روزه رعایت میکنم .الان هفتاد کیلو هستم.


سوم…دلم میخاد خیلی با اقای مورچه خیلی دوست بشم اما همش اعصابم که خورد میشه  روی اون خالی میکنم متاسفانه من خیلی زود جوش میارم .این اقای مورچه هم همیشه قربانی اعصاب درب و داغون من هست


حالا تا سه نوشتم بقیش رو بعدن مینویسم 

الانم اتاق بالا رو دارم تمیز میکنم خوشگل بشه.