تو این چند وقت که ننوشتم اتفاق بد زیاد داشتم
یه کاری پیدا کردم چند روزی میرفتم اما بدیش این بود که دو شیفت بود یعنی ظهر باید میاومدم مجدد عصر میرفتم سر کار خیلی اینطور اذیت میشدم خیلی تو مخم رفته بود که تو گرما چه اجباری یه این مدل کار کردن هس
یه روز که اعصابم هم خورد بود از کار زیاد یه سره هم از صبح موندم سرکار و ساعت ۷ به مورچه گفتم بیاد دنبالم
مورچه با موتور اومد شام هم نداشتیم گرسنه گفتم برو فلان خیابون ساندویج بخریم چون فعلن اونجا رو از لحاظ بهداشتی قبول دارم
موقع برگشتن چشمم افتاد به خونه مادر شوهر یکی از دوستای قدیم
رفتم در خونش و گفتم فلانی هس
گفت نه نیست
و متوجه شدم طلاق گرفته و با زور شماره تلفن رو بهم داد یعنی اولش یه خانمی بود فکر کنم جاریش بود بعد اصرار کردم گفتم کارش دارم اگه شمارش رو داری بهم بده جاری رفت تو خونه و بعد چند دقیقه اومد و شماره ش رو داد
و ما هم سوار موتور شدیم اومدیم که وسط خیابون یه لحظه دیدم یکی داره منو میکشه پایین اینا تو عرض شاید کمتر از یک دقیقه افتاد
چادرم رفته بود لای چرخ موتور و منم چون پیجیده بودم دور خودم افتادم زمین و تا مورچه موتور نگه داشت من کف خیابون کتلت شده بودم .
خدا رو شکر فقط کوفتگی پیدا کردم و زخم مهم برنداشتم .
اما اونقدر ترسیده بودم که نگو
دیگه تصمیم گرفتم زیاد چادر سر نکنم و جز موارد خاص الان مانتویی شدم
دیگه هم سر اون کار نرفتم زنگ زدم که من نمیام دیگه حالم خوب نیست
.
و اینکه هفته پیشم دختر کوچولو فامیلمون که مریض بود فوت کرد .
خیلی این بچه رنج کشید تو این دنیا
همش مریض بود و اخرم سرطان همه بدنش رو گرفت و فوت شد
روحششاد
الانم بیکارم همش فک میکنم چکار کنم حتی خودم هم نمیدونم چکا رکنم
فردا صبح به امید خدا دارم میرم تهران
بتونم یه کم لباس بیارم برا فروش
یعنی میشه
یعنی میتونم؟
خدا کمک کن لطفن
فردا صبح به امید خدا دارم میرم تهران
بتونم یه کم لباس بیارم برا فروش
یعنی میشه
یعنی میتونم؟
خدا کمک کن لطفن
توی برنامه دیوار یه اگهی بود برای کار
دیروز هماهنگ کردم
و صبح رفتم اونجا
یه قسمت بود که بخواهم شلوار رو و کلن انبار یه لباس فروشی بود که تا کنم و آمارش رو بنویسم
مدیر اونجا بهم گفت کجا منزلتونه
منم اولش حدودی گفتم کجاس بعد دیگه هی پرسید کدوم کوچه و اینور یا اونور
یه دفعه دیدم همه رو میشناسه همه کوچه رو کامل بلد بود و همه رو میشناخت
فقط خونه ما رو نمیشناخت که اونم چون من با کسی ارتباط ندارم نمیشناخته
اخرشم متوجه نشدم خونه خودشون کجاس احتمالن اونجا باید بوده باشه
که همه رو میشناخته .
قرار شد عصر هم بهم بزنگه هماهنگ کنه که بیانم کار یا نه
اونم تماس نگرفته احتمالن حالا چون دیده ممکنه آشنا باشیم کنسل کرده .
یادم باشه دفعه دیگه برای کار بعدی ادرس خواستن بپیجونم .
اما خیلی از کارشون خوشم اومد حقوقشم خوب بود .
کاش اوکی میشد من میرفتم
این یکی دو روز باید حقوق ماه قبلی که حدود ۲۰ روز رو رفتم سرکار رو باید واریز میکردن آمد هر چی چشم انتظار موندم که پیامک بیاد دیدم نه خبری نیست .
بله اینطوری ها که پیدا هس .نمیخان حقوق رو بدهند تو یه جورایی به علت اینکه هزاران هزار مشکل از من پیدا کردن .حقوق منو بالا کشیدن
.چرا من هیچ وقت متوجه نشده بودم که برای خیلی های دیگه هم آخرش
اینکار ر کردن و از حقوق آخر میزدن و من همیشه فکر میکردم با من اینکار ر نمیکنند که اینا چیزی که براشون مهمه پیشرفت خودشون با پول دیگرانه
یه نماز اول وقت هم میخوندن .
بعد بیا درباره عدالت تو جامعه حرف بزن .
دزدی به این نیست که برای اختلاس میلیاردی کنی
همین که حقوق کم یه نفرم بدون دلیل ندی و بهانه دربیاری این خودش رفت و درحالی که خودتون عیر مستقیم منو اخراج کردید .
هم دزدی هس بله شما هم دزد هستید .