زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

دست و جیغ و هورا

بالاخره امتحان ها تموم شد  

با اینکه امروز روز سختی بود دو تا امتحان تو به روز داشتم و خیلی فشار بهم اومد. اما الان دیگه میتونم یه نفس راحت بکشم  و آزادی خودم رو جشن بگیرم .

البته خونه تو این ده روز حسابی نامرتب شده فردا رو خونه رو تمیز میکنم .

و شاید پس فردا کسی بیاد پیشم .


حریر

امروز صبح مهمون داشتم حریر اومده بود.

اونم کی صبح 

به یه زوری از خواب بیدار شدم 

مورچه رو فرستادم بره خونه مادرش 

بعد حریر اومد و یه دو ساعتی موند و رفت 

بعد چون صبح زود بیدار شده بودم  خوابیدم و بعدش مجدد شروع کردم به درس خوندن .

فردا دو تا امتحان دارم .

استاد های دو تاش هم خوبن یه جوری خیالم راحته 

اما بالاخره بازم یه کمی باید  بخونم .

دیگه صبح یه چی خنده دار شد .

صبح حریر رسید سرکوچه تماس گرفت بیا ،در رو باز کن 

رفتم دم در داشت از سر کوچه می اومد 

یه دست گل بزرگ دستش بود گل های بزرگ و قشنگ 

یه دفعه تو ذهنم فکر کردم برای من آورده 

وای کلی ذوق کردم .

و تا برسه به  دم در داشتم میگفتم من چطوری جبران کنم 

یه دفعه یادم اومد که این گل رو میخاد ببره عکس بندازه ازش 

اصلن دیشب هم بهم گفته بود 

خوب شد سوتی ندادم 

خودم با خودم خندیدم یه لحظه فکر کردم برا من آورده 

گل برا عکاسی بود  خخخخخ

یه بار دیگه قدیما یه نفر بهم یه خودنویس داد من رو بگی 

کلی ذوق کردم و شروع به تشکر کردم  گفتم وای ممنون 

چرا رحمت کشیدی و قربونت فلان و بهمان 

اونم فقط نگاه می‌کرد

بعد چند دقیقه که تشکر هام تموم شد 

گفت برا خودت بود یادته فلان روز بهم دادی که یه چیزی یاد داشت کنم 

پیشم مونده بود الان دیدمت بهت پس دادم.

خیلی ضایع شدم خودنویس خودم رو نشناخته بودم 



درسی بود یا مثبت هجده

این ترم بیشتر درس ها رو از آپارت و یوتیوب یاد میگرفتم

یه فیلم  درسی دیدم برا بچه های کنکور مبحث ریاضی و اینا 

بعد استادش که یه استاد مطرح هم هست  آموزشش یه فرمول داد 

برا اینکه راحت تر یاد گرفته بشه از حرفای مثبت هجده استفاده میگرد 

البته غیر مستقیم و بعدش گف از دست شما ها که ....

مثلن میگفت یه عدد بگید مثل ۸۵ فلان و بهمان که نمینویسم 

خخخخ نمیدونم بخندم یا گریه کنم.


تحقیق در عملیات ۱ مریم صحافی

اینکه یکی از  امتحانم رو قبول شدم بخاطر ویدئو های آپارات بود 

مم دیر به کلاس دانشگاه اضافه شدم و نتونستم با کلاس پیش برم و متاسفانه سر کلاس دانشگاه اصلن چیزی توی اون درس متوجه نشدم 

توی گوگل سرچ کردم و تحقیق در عملیات رو از ویدئو های خانم مریم صحافی و یه استاد دیگه که فامیلی اون رو یادم نیست دیدم و تازه متوجه درس شدم و اگه هم چیزی توی برگه  نوشتم از آموزش های آپارات بود .

از استاد صحافی و بقیه که وقت گذاشتن و قشنگ درس رو توضیح دادن ممنونم

باورم نمیشه امتحان امروز رو قبول شدم

امروزم یه امتحان داشتم خیلی سخت 

اونقدر مطلب سنگین بود فقط پای آپارات  بودم و نکات که تو آپارت استاده میگفتن میدیدم .

سر امتحان هم وقت کم آوردم. یعنی افتضاح بود.خیلی فرصت کم دادن هنوز درست و کامل ننوشته بودم که گفتن برگه ها رو بدهید .اگه فرصت میدادن احتمالن خیلی بهتر میتونستم بنویسم 

رفتم تو دانشگاه استادش رو پیدا کردم و گفتم خواهشن اگه نمره کم آوردم ارفاق کنید من دیگه طاقت ندارم این درس رو دوباره بخونم .

توی اتوبوس داشتم  موقع برگشت به خونه فکر میکردم اگه قبول نشم چطوری بخاطر این درس هی این همه مسیر رو بیام. 

اما با ارفاق لب مرز قبول شدم .

خب ممنون از خدا که قلب استاد رو امروز مهربون کرده بود.

۴ تا امتحان دیگه مونده تا فکرم راحت بشه البته سخت ها رفته راحت ها مونده .