زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

ملک

تو باشگاه 

یه خانم هست  داره از شوهرش جدا میشه

امرور میگفت چند ماهه  از روستای نزدیک شهرمون هر روز صبح ماشین سوار میشه 

میاد باشگاه تا پنج عصر تو سالن ها میچرخه بعد میره خونشون و دوباره فردا میاد.

که مثلن تو طول روز شوهرش رو نبینه 

گفتم برو خونه بابات اینا 

گفت اونا راهم نمیدن. 

چی بگم خیلی براش ناراحت شدم.

همه زندگی ها یه چالشی توش هست.خدا به همه کمک کنه