امروز ساعت ده بیدار شدم
خونه رو جاروبرقی کشیدم و یه چی درست کردم خوردم.
بعد رفتم خونه مادرم یه یک ساعتی نشستم و به حرفاش گوش دادم .
وقتی مریض میشه همه رو متهم میکنه صد بار گفتم فلان جا نرو وقتی میری و میایی مریض میشی بعد بازم میره ..بهش گفتم تقصیر خودته وقتی سالمی قدر نمیدونی و خودت رو میندازی تو چاه مریضی که با سختی هم در میایی
.بعد رفتم باشگاه محل سر زدم وزنم ۶۷۸۰۰ خیلی وقته رو این عدد هستم با اینکه چاق نیستم اما اگه مثل قبلنا سبک بودم خیلی خوب میشد .
بدنسازی ثبت نام کردم البته شهریه ندادم گفتم جلسه اول تسویه میکنم
حالا نمیدونم کلاس روزای زوج برم یا فرد
شهریه رو پرسیدم اول فکر کردم میگه صد تومن گفتم چه ارزونی شده
بعدن متوجه شدم ۳۰۰ هست .
الانم سرکار رو صندلی تو یه مغازه نیمه تاریک نشستم چون برق هاش زیاده یه کلید بزنم کلی لامپ روشن میشه فعلن هم تو کوچه و خیابون خبری نیست گفتم بزار ۵ به بعد بشه لامپ ها رو روشن کنم .