زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

خاطرات فروشگاه

دیروز یه اقای مسن  اومده بود مغازه و توی رگال تاپ ها رو داشت با دقت نگاه میگرد از هر کاری خوشش می‌اومد بررسی میکرد جنسش رو دست میکشید این و اون ورش رو میدید.

بعد میرفت کار بعدی دونه دونه تاپ ها رو با ظرافت نگاه میکرد 

رفتم پیشش گفتم کمکی ازم برمیاد 

یه تاپ قشنگ و شلوارک میخواست 

منم دیگه هر چی کار سن بالا

ساده بود رو نشونش دادم 

نمی‌پسندید 

دیگه خودش مجدد رفت توی رگال ها رو کشت 

یه تاپ کرمی خیلی قشنگ 

پیدا کرد 

یه لبخند موفقیت آمیز زد 

و حساب کرد و رفت .

از دیشب بهش فکر میکنم 

با اینکه سن بالا بود سلیقه عالی بود .

و تو این سن برا خانمش تاپ و شلوارک خریده بود .

برام  جالب بود .