زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

خاطرات فروشگاه

دیروز یه اقای مسن  اومده بود مغازه و توی رگال تاپ ها رو داشت با دقت نگاه میگرد از هر کاری خوشش می‌اومد بررسی میکرد جنسش رو دست میکشید این و اون ورش رو میدید.

بعد میرفت کار بعدی دونه دونه تاپ ها رو با ظرافت نگاه میکرد 

رفتم پیشش گفتم کمکی ازم برمیاد 

یه تاپ قشنگ و شلوارک میخواست 

منم دیگه هر چی کار سن بالا

ساده بود رو نشونش دادم 

نمی‌پسندید 

دیگه خودش مجدد رفت توی رگال ها رو کشت 

یه تاپ کرمی خیلی قشنگ 

پیدا کرد 

یه لبخند موفقیت آمیز زد 

و حساب کرد و رفت .

از دیشب بهش فکر میکنم 

با اینکه سن بالا بود سلیقه عالی بود .

و تو این سن برا خانمش تاپ و شلوارک خریده بود .

برام  جالب بود .

نظرات 2 + ارسال نظر
محمدرها پنج‌شنبه 1 شهریور 1403 ساعت 22:00 http://Ikhnatoon.blogfa.com

مطمئنی برا خانمش خرید میکرده؟

نمیدونم احتمالن

سلام چهارشنبه 31 مرداد 1403 ساعت 11:18

میشه اسم اون اهنگ بلو محیارو بگی؟ همون عربیه که گفتی خیلی ارامبخش بود.

سلام
lnta Eyh
از نانسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد