زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

خوشی بود یا نه ؟

از صبح که خانواده مورچه بهم گفتن میخواهیم برات طلا بخریم 

کلی ذوق کردم 

از اینکه بالاخره منم جزو خودشون دونستن و خواستن محبت کنند 

اما 

اما 

اما 

متاسفانه وقتی یکی شرف نداشته باشه 

هیچ وقت درست نمیشه 

رفتم خونه مادرم 

با خوشحالی براش تعریف کردم 

 و فکر و خیال که فردا از کجا بخرم 

چی بخرم و......

اما وقتی برگشتم خونه 

مورچه اومد و گفت کنسل شده 

و خبری نیست .

بغض دارم

اما نمیدونم گریه کنم یا نه 

کاش هیچ وقت بهم امیدواری اینطوری ندهند .

دلم میشکنه .