زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

خواب ماندم

امرور که قرار بود برم اون یکی مغازه خواب موندم 

الارم گوشی بیدارم نکرده بود بلند شدم دیدم نه و نیم هست سریع جمع و جور کردم  سوار ماشین به سمت فروشگاه 

دلم یه نوشابه زرد خنک شیشه ای میخاد .