ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
امروز ۱۷ تیر هست و من دو روزه تصمیم گرفتم ادم خوبی باشم
یعنی غیبت نکنم که تو این مورد چون با خواهرم صحبت کردم نشد خیلی غیبت میکنه و متقابل منم همین راه رو میرم منم مجبورم غیبت کنم.
باید سعی کنم دیگه غیبت نکنم.غداب وجدان زیادی بابت غیبت میگیرم.
خوش به حال آقایون که زیاد غیبت تو پرونده اعمالشون نیست .
دیروز رفتم خونه مادرم
موقع برگشت اونقدر گرمم بود
تو راه هم فلافل خریدم تو مغازه فلافل معطل شدم
بار هم دستم بود سیب زمینی و یه جعبه
یه مسیرم پیاده اومدم وای نگم وقتی رسیدم خونه فقط افتادم جلوی کولر و
تا ساندویج رو خوردم یه کم به مورچه غر زدم از خستگی ایم مسیر تا الان بیهوش بودم یعنی خواب نه بیهوش شدم .
خدایا شکرت از اینکه یه خونه هست که میتونم توش استراحت کنم .
این خونه رو پر برکت کن برام
دلم رو خوش کن