زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

اولین امتحان

امروز اولین امتحان رو دادم 

خیلی سال بود چون درس و دانشگاه نداشتم جایی امتحان نداده بودم و امروز بعد سالها امتحان دادم

اونم ورزش 

بدون صبحانه 

فقط یه تیکه نون خوردم و با آب 

اونجا هم برا اینکه انرژی داشته باشم یا کیک خریدم   .

ساعت سه اینا رسیدم و نشستم رو سکو تا گرما زدگیم برطرف شد .

بقیه یکی یکی امتحان میدادن و میرفتن 

یه کم دویدم تا بدنم گرم بشه حداقل دو قدم بتونم برم .

و امتحانش هم ترکیبی هست اول بابد ده تا دراز و نشست بری بعد بدوی 

بعد پلانک بعد یه حرکت ورزشی که اسمش یادم نیست بزنی و بعدم نصف سالن رو با سرعت بدوی 

که خوشبختانه نمیدونم اون موقع چه انرژی خدا داد بهم که تونستم متوسط رو با خوب و با سرعت بزنم و در کل راضی بودم.

بعد موقع اومدن هم مهسا رو دیدم با مهسا خیلی قبل یه کارخونه کار میکردم و یه نمه هم فامیل هست .

بعد مورچه اومد دنبالم و به روز منو برد خونه مادرش و یه یکی دو ساعت نشستم و خسته   کوفته اومدیم خونه .