ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
از مورچه متنفرم
با اینکه بهش نگفتم
با اینکه به روی خودم نمیارم
با اینکه الکی میخندم
اما ازش متنفرم نه به خاطر توهین تحقیر های که میکنه
نه بخاطر زبون درازش
نه بخاطر عدم تفاهمی که با هم داریم
بخاطر اینکه نمیرفت سرکار و نمیره
تا پول دربیاره حداقل حالا که مشکل ناباوری داریم
بریم درمان کنیم .
هر بار رفتیم با تلاش مالی من بوده
و اون با نخوردن قرص ها و عدم همکاری زحمات من رو به باد میداد.
و حتی اگه بخوام بچه ای هم از بهزیستی بگیرم بخاطر بیکاری به ما بچه ای نمیدن.
و مثل یه دشمن باهام زندگی کردی و من همش مجبور بودم تو سنگر از خودم مراقبت کنم که ترکش بهم نخوره
تو دشمن من هستی و نزاشتی من مادر بشم .
دشمن من هنوز تو سنگرم هستم اما یه روز نوبت حمله منم میرسه .
و