وقتی میبینی یکتا ناصر که یه ادم اجتماعی هست و سالهاس روز پا خودش بوده کار کرده و تحصیلات داره چهره داره خانواده خوب داره میاد میگه سالها کتک خوردم دم عیدی هم شوهره با اینکه میبینه مادر با این بچه وابسته هست و بچه رو میبره مسافرت و مادر بچه سه چهار روز با گریه و التماس و تهدید موفق نمیشه بچه پیشش برگرده
و چند روزه استرس داره و اذیت روحی داره میشه .
دیگه وقتی میبینم خیلی های دیگه هم توسط شوهر اذیت میشن و از ترس آبرو یا بخاطر بچه یا بخاطر اینکه بعد طلاق نمیتونندبخاطر مسایل مالی مستقل باشن و جایی ندارند که بروند و همچنان تو ظلم باقی میمانند .
تعجب میکنم از روزگار
چکار باید انجام دادن اینجور مواقع؟
امیدوارم فقط کسایی ازدواج کنند که از لحاظ مالی اوکی باشن و همدیگه رو درک کنند و تفاهم داشته باشن