ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
من قبلن یه وبلاگ میخوندم به اسم عاطفه عشق من یه پسری تو خارج برای عشقش تو ایران مینوشت ا اسمش هم مجمد بود اون موقعها خیلی از وبلاگ و اینا سر در نمیاوردم که مثلن میشد براش نظرم رو ارسال کنم اما همش درگیر بودم چطوری میتونه عاشق یه دختری باشه که کلی راه ازش دوره اخرشم نفمیدم چی شد یه روز دیدم وبلاگش ر و بسته ..اما فکر کنم این عشق کاذب بوده سال تا سال هم رو نمیدیدن و پسره همون طوری که خودش مینوشت کلی برنامه و دانشگاه داشت و به اون زودی ها هم نمیتونست بیاد پیش دختره ...اونقدر حسودیم میشد همش دلم میخاست یکی هم برای من وبلاگ باز کنه و از عشقش به من بنویسه اما ما هیچ ما نگاه ...یکی یه خط هم برا من ننوشت ...
اللهم عجل لولیک الفرج