زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

جواب عمل

یه روز دوشنبه صبح با مورچه رفتیم بیمارستان و کادر پذیرش رو انجام دادیم رفتم تو بخش و یه نیم ساعتی تا لباس عوض کنم و یه چرخی بزنم طول کشید 

نوبتم شد و رفتم توی اتاق عمل بیهوش شدم

ایندفعه دیگه از بیهوشی نترسیدم دفعه قبل داشتم از بیهوشی سکته میکردم 

بعد که با هوش اومدم یه نیم ساعتی که هیچی اما وقتی که داشتم کامل به هوش می‌اومدم دردم شروع شد اخ نگم اونقدر وحشتناک داد میزدم 

خیلی درد داشتم تا مسکن زدن آروم شدم چقدر هم بالا اوردم بعد عمل 

دیگه فکر کنم تا پنج عصر حالم خراب بود بعد کم کم اوکی شدم و درد کمتر شد .

جواب نمونه برداری هم اومده  به انگلیسی نوشته اونم کلمه های سخت

نمیتونم بخونم  

تا یکشنبه برم نشون دکترم بدم

ایشالا خیره  باشه

بهمن ماه شد

دیگه سال هزار و چهار صد و دو هم داره تموم میشه 

اما عجب سالی بود 

سالی پر از چالش 

مرسی از خدا که بهم کمک کرد 

امروز سر کار خانم همش داشت مداحی و اینا میزاشت اونم با صدای بلند 

هی میرفت صدای مداحی توی مخم 

اعصابم  خراب شد 

گفتم خانم فلانی لطفن کمش کن 

من راضی نیستم اینقدر با صدای بلند اهنگ و مداحی میزاری 

ما هم توی این محیطی نیاز به آرامش داریم 

اینهمه سر و صدا زیاده 

میخواهی منم اهنگ های چرت و پرت با صدای بلند از گوشیم بزارم 

یه دفعه بهش برخورد که به مداحی میگم چرت و پرت 

حالا من منظورم خود مداحی نبود 

اما اون فکر کنم این برداشت رو داشت که من به مداحی و اینا میگم چرت و پرت



و دیگه قهر کرد و محل نداد 

و بقیه هم یا جوری برخورد کردن باهام 

انگاری من تقصیر کارم 

میخایید چند ساعت با ولوم بالا اهنگ و روضه گوش کنید هدفون بزارید 

شاید یکی اعصابش خراب بود و راضی نبود