زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

تلاش برای زندگی بهتر

صبحها میرم سر کار عروسک فروشی  و عصرا میرم لباس فروشی وقتی هم میام انقدر خسته هستم که نا ندارم اما 

میرم یه شام درست میکنم و بااقای مورچه فیلم می بینیم و شام میخوریم 

اینطوری چون تایمم پر هست دیگه فکرای بیخود سراغم نمیاد  

البته کار عروسک موقتی هست و چون صاحبکار داره  جابه جا میشن  و مغازه بعدی چون راهش دوره من دیگه نمیتونم برم .

من برم یه دور تو اینستا بزنم بعد بخوابم .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.