زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

بازم خواب ترسناک دیدم

خواب دیدم که یکی تو خواب صدام کرد  همون لحظه از خواب پریدم و دیدم قلبم تاپ تاپ میرنه از ترسم رفتم تو گرما زیر پتو و هی می‌ترسیدم که خوابم برده بود....

صبحم یه کم کارها رو کردم از ترسم زدم بیرون 

 چرا من اونقدر از روح و جن میترسم  ...خدایا بهم آرامش 

برا اقای مورچه تعریف کردم میگه تو فقط برا من  لات هستی و غرغر میکنی برا بقیه  شکلاتی 


پیرو اون موضوع که دوست دارم تغییر کنم دیگه هر موقع از خواب بیدار بشم یه لیوان شیر رو یه کم قهوه میریزم و میخورم  با اینکه از شیر بدم میاد اما قهوه قابل تحملش میکنه



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.