زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

مرداد ماه

امروز یکی از روزهای گرم مرداد هست اونقدر گرم که با اینکه میدونم بابد برم بیرون چون کار دارم از ترس ذوب شدن هنوز تو خونه هستم و تکون نخوردم .چند روزی رفتم سر کار اما گرما اذیتم کرد و دیگه ادامه ندادم الان یه نفر تو ذهنم نشسته و بهم میگه تنبل  تو سر هیچ کاری نمی مونی و یه نفر هم اون سمت  سرم نشسته و مثل فرشته مهربون داره بهش میگه نه خیرم من ادم فعال و کوشایی هستم اما نمیتونستم بخاطر اون مبلغ کم حقوق اینهمه سختی به خودم بدهم  نمیصرفید و اینکه من از اون کار هم خوشم نمیاومد و یه جورایی  حوصله کارای لوس بازی رو ندارم  حالا این دو تا توی سرم دارند دعوا میکنند  .

حالا بازم در جستجوری کارم  

پاشم کم کم جمع کنم برم بیرون هم میخام اگه شد کفش بخرم اگه شد از این مغازه پنج تومنی ها خورد ریز ..

خنده داره یکی از تفریحات من گشت و گذار تو مغازه های پنج تومنی پلاستیک هست .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.