زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

چقدر زود دیر میشود

یه خبر بد شنیدم یکی از اقوام نزدیک فوت شده  در تنهایی 

حکمت خدا چی میتونه باشه که این ادم کسی بود که قبل مریضیش هر کسی مشکلی داشت اون میاومد چون میدونست اگه کسی قرار باسه کمکش کنه  همین ادم هست ..اولین کسی هم بود که تو فامیل ما ماشین دار شد و سرویس همه بود و تو مراسم ها مشغول جابه جایی فامیل بود .توی جنگ هم  میگن نصف فامیل زمان بمباران رفته بودن خونه ش چون خونش تو روستا بوده و فکر کنم یه یکسالی کلی ادم تو خونش بودن و اینهم با روی باز پذیرای همه کلن خیلی خوبی به همه کرد و اما اینکه سه سالی که مریض بود کسی زیاد نرفت بهش سر بزنه یا به خاطر مهربونی هاش یه کمکی بهش بکنه  ..

اینکه اینهمه مهربون بود این شد ما که خیلی ها هم دوستمون ندارند چی بشیم

اقا#قاسم روحت شاد مرسی از اینکه اینهمه سخاوتمند بودی 

عاقا من دیگه میخام سر کار نرم یعنی بهشونم گفتم من دیگه بعضی موقعها میام  اخه هم خیلی خسته میشم هم 

دو روز پیش داشتم با یه مشتری صحبت میکردم وسط صحبتهاش طرف عطسه کرد منم باهاش یه کم فاصله داشتم

خب اگه کرونا داشت که منم گرفته بودم .حالا فعلن ادمین پیچش باشم و بعضی موقعها برم مغازه تا عکس بگیرم بهتره.

از صبحم که بیدار شدم  یه کم احساس بدن درد دارم حالا نمیدونم کرونا گرفتم یا دیشب جلوی کولر خوابیدم برای اون باشه.

خواستم هم برم تشیع اما خیلی بدنم درد میکنه و نرمال نیستم .

برم یک ساعت بخوابم ببینم حالم چطور میشه



تلاش برای زندگی بهتر

صبحها میرم سر کار عروسک فروشی  و عصرا میرم لباس فروشی وقتی هم میام انقدر خسته هستم که نا ندارم اما 

میرم یه شام درست میکنم و بااقای مورچه فیلم می بینیم و شام میخوریم 

اینطوری چون تایمم پر هست دیگه فکرای بیخود سراغم نمیاد  

البته کار عروسک موقتی هست و چون صاحبکار داره  جابه جا میشن  و مغازه بعدی چون راهش دوره من دیگه نمیتونم برم .

من برم یه دور تو اینستا بزنم بعد بخوابم .

گذشته ها گذشته

اقای مورچه هندفری گذاشته و داره اهنگ گوش میده و اهنگم یکی از اهنگهای حمیراس

منم وقتی این اهنگ رو میشنوم کلی دلم میگیره و یاد گذشته خودم میافتم یاد عشق دوران نوجوانیم و تلخی جدایی که اون موقع چشیدم 

اقای مورچه نمیدونه این اهنگ با قلب من چه کرده قطعشم نمیکنه.

این همه سال میکذره اما هر موقع حمیرا میشنوم یا عطر  هوگو  جایی کسی زده باشه سریع میافتم تو اون روزا

میز

دیروز به اقای مورچه گفتم دلم میخاست یه میز کوچیک داشته باشم که پایه هاش کوتاه باشه و موقع غذا خوردن 

همون طور که روی زمین هستیم سفره رو بندازم روش و غذا روی اون میز بخوریم .....دیگه شبش رفتیم بازار مبل و اینا با کلی بالا و پایین کردن یه دونه دادیم درست کنند .

یکی ا اخلاقهای اقای مورچه اینه که چیزی نمیزاره به دلش بمونه اگه لازم باشه برا خونه حتما میخره 

حالا اکه من باشم خساست میکنم و نمیخرم .اگه هم بخرم چه پولش باشه چه نباشه یه چند ماهی طول میکشه امااقای مورچه در اولین فرصت میخره.حالا از اون موقع که کرونا اومده وسواس گرفتم و الان خوب شد که سفره روی زمین  نیست ..

گربه

عصر رفتم پارک سر کوچه یه کم  جگر بدم به گربه ها 

عاقا همه پارک رو  زیر و رو کردم یه گربه پبدا نشد معلوم نبود کجا بودن .

اخرشم بعد کلی معطلی و گشتن دنبال یه گربه جگرها رو گذاشتم کنار یه جایی که چند باز دیدم گربه اونجا بوده .

یعنی گربه های محله ما امروز کجا بودن،؟