پنجم فروردین

امروز بیرون نرفتم 

و موندم خونه و برا اولین  بار در سال جدید غذا درست کردم

یه کم بادمجان فریزری داشتیم  و من برنج و خورشت بادمجان درست کردم

خیلی خوشمزه شده بود.

شب هم خواهر مورچه پلاستیکی پیتزایی درست کرده بود و سهم ما رو داده بود مورچه آورده بود . و شوهرش هم یه صد تومن به من و یه صد تومن به مورچه عیدی داده .

تنها دامادی که به من عیدی میده همینه .

دیگه نمیدونم چرا ناراحتم حس ناراحت و دلشوره 

میخام بخوابم مغزم آروم بشه .

دعا کنیم 

برای صاحب زمان که خدا سلامت بدارد 

دعا میکنم برای آمرزش اموات اجدادم همه کسایی که پیوند با من داشتن 

دعا میکنم برای تمام کسایی که برای دفاع از خیر و حق جانشان را از دست دادن . آمرزش روح خانم ماهوت و صلوات 

دعا میکنم برای آرامش دنیا  

اقتصاد جهان پر بار و پر برکت بشه 

دعا میکنم برای سلامتی همه بیماران خدا شفا بده برای حاج عباس ..صابر ..آقا اربابی ..مادر ...دعا میکنم برای پای پدر شوهرم بهتر بشه ..پای حامد هم بهتر بشه .

دعا میکنم اوضاع مالی همسایه بهتر بشه و خدا بهش فرزند صالحی عطا کند .

دعا میکنم لیلا بتونه یه کار خوب یعنی حقوق بالا پیدا کنه.

خدای ملک رو بهش کمک کن بهترین راه برا زندگیش پیدا کنه و تنها نباشه .

خدایا پسر طیبه رو در پناه خودت بگیر .

دعا میکنم دل الهام ..نرگس ..مرجان..مریم ..مبینا همیشه شاد باشه 

خدایا دلم برا نسرین تنگ شده راه دوره خودت مواظبش باش .

خدایا رزق و روزی برای میوه فروش بغل مدرسه و توکا و پوش و آقا غلامی آرت میخوام 

خدایا کمک حامد کن کارش رو کسترش ر بده .

خدایا همسر صالحی نصیب مجتبی ...ممد خان....پسر خاله مورچه ..

و لیلا و زهرا و کن .

خدایا ازت ممنونم بخاطر زندگی که بهم دادی 

قدررو میدونم .

ممنونتم