زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

مهمان داشتم

از صبح که بیدار شدم مثل فرفره کار کردم .

عدس پلو درست کردم 

هویج خورد کردم 

رفتم خرید 

میوه شستم و وسایل پذیرایی آماده کردم .

پیاز داغ و اینا درست کردم 

حتی بعد از رفتن مهمون ها تمام صفر تا صد رو از اول تمیز کردم و یه کوه ظرف شستم .

خودم هم باورم نمیشه که چقدر زرنگ شده بودم 

البته شاید به زرنگی ربطی نداشته باشه 

بهتره بگم مجبور بودم اینهمه فعال باشم .

تازه یک ساعت هست که فهمیدم فردا تعطیله 

از تعطیلات بدم میاد