زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

روز پدر

خب کاش با مورچه راحت بودم تا خیلی بیشتر باهاش درد دل میکردم اما متاسفانه مورچه اصلن نمیشه براش درد دل کرد بعدن از حرفها بر علیه ت استفاده میکنه اما خواهرم و شوهرش خیلی با هم راحت هستن و همه حرفاشون رو به هم میگن .

مثلن روز پدر بخاطر رفتار خانوادم برای کادو ناراحت شدم اما اصلن نزاشتم مورچه بفهمه که مادرم کادو رو پس فرستاده. 

مم بهشون بی احترامی نکردم یه شلوار نو و تمیز بیرونی مردانه داشتم برای خیلی قبل برا مورچه خریدم که یه مهمونی بریم اما مهمونی کنسل شد و مورچه هرگز شلوار رو نپوشید تا الانم که دیگه سایزش نیست .

حتی مارک هاش هم بهش هست بردم برا روز پدر 

یه دفعه شروع به بهانه گیری کردند و گفتن ادرس بده ببرین عوض کنیم 

گفتم راهش دوره فلانه بهمانه دو روز همش زنگ میزدن که الا و بلا اینو میخواهیم عوض کنیم  ادرس مغازه بده .

گفتم اون شلوار پیشتون باشه من دوباره پول دستم اومد یکی دیگه میخرم .

که دیشب رفتم خونشون مادرم خیلی با تمسخر گف این شلوار به درد نمیخوره میخایم بندازیم بره  فلانه بهمانه 

گفتم اوکی بدید خودم ببرم عوض کنم .

شلوار رو گرفتم اوردم تو کمد لای  یه چادر قایم کردم مورچه نبینه .

و جای تشکر اینهمه توقع 

دیگه هم کادو براشون نمیگیرم .

اگه داده بودم به بابای مورچه رو چشماش میزاشت .

هدیه خواهرم هم دمپایی بود درباره هدیه اونم میگفتن میخام ببرم بدم به یه مرد که تو آشپزخانه کار میکنه .

تازه هدیه روز مادر یه فلاکس گرفتم بدش اومد گف عه فلاکسه میدم به یه فامیل .

خودشون تا حالا برا دختراشون کادو نخریدن تو این وضع اقتصادی کادو های ما رو مسخره می‌کنند.