زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

سرکار

امروز رفتم یه جایی سرکار محیط کار رو ببینم 

بعد اونجا انگاری صاحب کاره با یکی از دخترای اونجا یه نیمچه رل بودن 

و با دختره قهر کرده بود و همش میرفتن باهم بحث میکردن الیته با صدای آروم و دیگه یه یکی ساعتی اینا همش با هم میرفتن این و اون ور سالن یواشکی دعوا میکردن منم گذاشته بودن سر یه کاری که ببینم میتونم انجام بدم یا نه 

آخرش دختره خیلی از اقاهه ناراحت بود رفت وسایلش رو برداشت و جلو پسره اسنپ کرفت و پسره هم  روی خودش نیورد که التماس و اینا کنه 

دختره هم رفت 

حالا شاید دوباره آشتی کردن و  برکشت سرکار 

منم احتمالن فردا هم برم سرکار