زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

عیادت

دیروز یکی از فک و فامیل مورچه چندوقته مریضه 

دل زدم به دریا رفتم بهش سر زدم 

اومدم انسان باشم 

اما کاش به همون ندای درونم که همیشه منو از برقراری رابطه با اینا دور میکنه به حرفش گوش میدادم.

نه تنها باهام معمولی یا خوب رفتار نکردن بلکه کلی بهم توهین هم شد.

اونقدر با حرفاشون دلم رو شکستن که دیگه میخاستم گریه کنم.

خودم رو کنترل میکردم.

و با خودم گفتم چرا من خودم رو انداختم تو دام اینا 

به مریض سر زدنم چی بود ...

مقصرم فقط خودم هستم که خر شدم و رفتم 

و گرنه ذات اینا هیچ وقت درست نمیشه .

امیدوارم خدا دست ما رو هم بگیره 

زندگی ما هم از این وضعیت دربیاد 

که اونقدر دشمن ها از غم ما شاد نشن .

این کارای که دیروز با دل من کردن امیدوارم خدا و کارما ازشون پس بگیره