زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

خوشی پشت خوشی

از مزایا زندگی بگم که داریم  به زیر  خط فقر میرسیم .

یعنی یه جورایی رسیدیم

اجازه مغازه مورچه زیاد شد

مورچه هم مغازه رو جمع کرد 

عملن الان یه آدم ورشکست هست 

کلی پول خرج دکور و اینو و اون کرد حالا همش تلنبار  شده اینور و اون ور 

دو سه هفته هم هست 

هر چی میره اینور و اون ور کار پیدا نمیکنه 

البته  با اخلاقی که ازش میشناسم به این زودی تن به شاگردی نمیده .

ماشاللله که پس انداز دست و درمونی  هم نداره.

الان دو سه ساعتی میره یه چرخی میزنه 

بعد مثل افسرده ها میاد یه کوشه فیلم میبینه

اینجاست که اهنگ زندگی شیرینه من چقدر خوشبختم میاد توی ذهنم 

از مزایای زندگی باهاش اینم داره که الان بیمه وقتش تموم شده و باید پول واریز بشه .

اینم که پول نداره 

کلن خیلی داره خوش میگذره

حس فقر دارم .

نه از خونواده خیر دیدم 

نه از این 


آدمهای پرمدعا که موقع خوشی هاشون تو رو نادیده می‌گیرند 

اما وقتی فقر و فلاکت میرسن ازت توقع دارند خودت رو براشون باشی 

من هیچ حمایت‌گری نداشتم.

فقط خدا بود که اونم الان کلاس گذاشته 

و فکر کنم ما رو گم کرده 

یا شاید داره با فقر ما رو ازمایش میکنه.

اما من این حرف اخوندا رو قبول ندارم که با فقر با خدا میرسه   به یاد گرسنگان میافتی و گناه کمتر میکنی 

ترجیح میدم فکر کنم خدا ما رو یادش رفته .

 و گرنه مگه میشه اینطور سرنوشت رو نوشتن

تف به برادر ثروتمندی که چند ماه به بار سراغی ازت نمیگیره 

تف به خانواده ای که زمین میلیاردی خودشون رو نمی‌فروشند و کمکی برای دیگران باشن 

تف به کسایی که دیدن و متوجه شدن دیگه هزینه ناباروری زیاده و ما بخاطر وضع مالی امکانش رو نداریم اما جز غیبت  کاری نکردن

۰تف به آدمی که وقتی خونه بالاشهر خرید تلفنی گفت ما اونقدر رفتیم بالا که دیگه در حد خیلی ها نیستیم و نمیتونیم باهاشون رفت و آمد کنیم 


و ...........


یعنی الان چطور میشه ؟

یعنی یه روز مشکلات حل میشه یا ما از یه مشکل با یه مشکل دیگه میرسیم ؟؟؟؟؟



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.