زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

مکن ای پاییز طلوع

کلی لباس تابستونی رودست مونده هر چی هم میفروشم میبینم کلی ازش باقی مونده چقدر ذوق داشتم اون موقع که داشتم برای  فروش اینها رو تهیه میکردم اما خب با اینکه قیمت خوبه مشتری نداره

خدایا چرا کمک نمیکنی اون راهی که فروشگاههای بزرگ رفتن  رو به منم  نشون بده

کلی استوری تخفیفی گذاشتم تقریبا به قیمت خرید آخرش میان دایرکت میکن مثلن میشه فلان قیمت ...چی بگم یعنی بهشون  دیگه از قیمت خرید کمتر بدم که خودم چی 

پاییز فعلن دست نگه دار فعلن نیا من بفروشم بعد بیا


یه آهنگ غمناک دلم میخاد

یه آهنگ غمناک که باهاش زار بزنم 

دلیلشم نمیتونم بنویسم چون دلم میخاد خاطرات های بد فراموش بشن 

یه روز دیگه

این هفته خوشبختانه کلی بسته ارسالی داشتم که همش رو تا امروز که اخر هفته بود خیلی شیک و مجلسی طور به قول نقی معمولی فرستادم رفت خونه صاحبهاش  انشاالله که به سلامتی از لباسهام استفاده کنند 

عصر هم منا میخواست بره تولد دختر خاله ش چند تا عکس بگیره همش میگفت میترسم نورش رو خراب کنم منو برد اونجا و دوربین و داد دست من منم فرت   فرت از همه عکس گرفتم ...عکس هاش عالی دراومد از خودم راضیم 

خدایا هوا خیلی بد شده اعصابم خراب میشه تو هوای گرم خدایا کرونا ر  تحمل کنیم یا هوای مزخرف رو 

اخ چی میشد همه چی عالی بشه 

فردا روز مهمیه

فردا یه روز مهم تو زندگیه ..که جواب و نتیجه هر چی باشه مطمئنم اگه خوب باشه تا یه مدت روم اثر خوب داره و اگه منفی باشه حسابی حالم رو خواهد گرفت ...خدایا خودت کمک کن .

لباسها رو ریختم تو ماشین لباسشویی و یه چایی برای خودم ریختم و داشتم فکر میکردم به فردا ..


چرادلم گرفته

نمیدونم چرا دلم گرفته ..وقتی دلم میگیره تنها راهی که بلدم اینه که برم بگیرم بخوابم ...بخوابم و بخوابم