زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

رفتم مشاوره

دیگه دیدم فایده ای نداره اینهمه تنش  

اینهمه فکر 

اینهمه تنفر 

چند سال دیگه باید بگذره   من با استرس   و غم زندگی کنم 

 و تصمیم گرفتم حلش کنم  و یا ادامه بدهم به شیرینی یا این زندگی رو پایان بدهم

رفتم مشاوره و شروع به صحبت کردم

خیلی خیلی خیلی حرف زدم و دیدم چقدر فکرم خرابه و چه عقده هایی تو وجودم هست .

چقدر تصمیم هام اشتباه بوده و 

دیدم با این ذهن خسته  که حتی اگه بخوام مثل دوباره ازدواج کنم با نفر بعدی هم این مشکلات پیش میاد

آسیب های خودم رو حل   فصل کنم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.